ديني، و کليسا حق دخالت در امور سياسي را نداشته باشد. [1] به هر حال، براي
روشن شدن دقيق و کامل اين واژه، ناچاريم معاني لغوي و اصطلاحي آن را بررسي
کنيم.
1. مفهوم لغوي سکولاريزم
سکولاريزم (secularism) در لغت به معناي دنياپرستي، اعتقاد به
اصالت امور دنيوي، غير دين گرايي، ناديني گرايي، جدا شدن دين از دنيا و
دنيويت است؛ بر اين اساس، سکولاريزاسيون به معناي دنيوي کردن، جداانگاري
دين و دنيا، دين زدايي، علمانيت، و قوانين سکولار [2] به معناي قوانين
عرفي، ادبيات سکولار [3] به معناي ادبيات غير معنوي و ادبيات دنيوي، عرفان
[4] سکولار به معناي عرفان ناسوتي، و قلمرو سکولار [5] به معناي قلمرو عرفي
و دنيوي گرفته شده است. [6] برخي فرهنگها سکولاريسم را به معناي تنظيم
امور معاش، از قبيل تعليم و تربيت، سياست، اخلاق و جنبههاي ديگر زندگي
انساني بدون در نظر گرفتن خداوند و دين، تفسر کردهاند. [7]
دستهي ديگري از فرهنگها سکولاريزاسيون و سکولاريسم را چنين تعريف کردهاند:
سکولار يعني وابسته به دنيا، دنيوي، غيرروحاني، عامي، عرفي، غير
مذهبي، عام، بيسواد، آدم غير روحاني، خارج از صومعه، مخالف شرعيات، شخصي،
آزاده، کشيش آزاد، طرفدار دنيوي شدن امور و سکولاريزاسيون، يعني اعتقاد به
اين که قوانين اخلاقي و اصولي جامعه بايد با زندگي دنيوي منطبق بوده و
صرفاً مطابق اصول روحاني و مذهبي نباشد و نيز هر نظريهي آموزشي يا
برنامهاي که متکي بر اصول دنيوي و منکر مراعات اصول مذهبي باشد و
سکولاريسم به معناي مخالفت با شرعيات و مطالب ديني، روح دنياداري، طرفداري
از اصول دنيوي و عرفي است. سکولاريسم به معناي شخص مخالف با تعليم شرعيات و
مطالب ديني، طرفدار اصول دنيوي و عرفي