نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 5 صفحه : 343
نزديك به مرگند. پيامبر (ص) فرمود: آنها را نزد من بياور. پس
آنها آمدند حضرت طشت يا كاسه بزرگى طلبيد و به يكى از آنها گفت: قى كن و او
چرك و خون قى كرد تا كاسه پر شد. پيامبر به ديگرى فرمود: قى كن او نيز
همان طور قى كرد. آنگاه پيامبر (ص) فرمود: اين دو از آنچه خدا حلال كرده
بود امساك كردند و بر آنچه خدا حرام كرده بود (غيبت) افطار كردند، يكى از
آنها كنار ديگرى به غيبت نشست و گوشتهاى مردم را مىخوردند.»«231»
انس گويد: رسول خدا براى ما خطبه خواند و راجع به ربا و بزرگى گناه
آن سخن گفت و فرمود: «يك درهم كه شخص از ربا به دست مىآورد گناهش در
پيشگاه خدا بزرگتر از سى و شش زناست و بدترين نوع ربا هتك حرمت شخص مسلمان
است.»«232»
جابر گويد: در راه با پيامبر (ص) بوديم. حضرت كنار دو قبر آمد كه
صاحب آن قبرها عذاب مىشدند. پيامبر فرمود: «كيفر شدن آنها به سبب گناه
كبيره نيست، يكى از آنها غيبت مردم مىكرد و ديگرى از بول خود اجتناب
نمىكرد و يك شاخه يا دو شاخه درخت خرما طلبيد و آنها را شكست و روى هر
قبرى كاشت. پيامبر (ص) فرمود: از عذابشان كم مىشود تا آنگاه كه اين
شاخهها تر باشند يا خشك نشوند.»«233»
چون پيامبر (ص) مردى به نام ماغر را به سبب زنا كردن سنگسار كرد،
مردى به رفيق خود گفت: اين شخص (پيامبر) سگ را كشت. پيامبر (ص) آن دو را
كنار مردارى برد و فرمود: آن را بجويد و بخوريد. عرض كردند: اى
«231» اين حديث را احمد در (مسند)، ج 5، ص 431 از حديث عبيد غلام
پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كرده و در آن رواياتى است كه نام
برده نشده اند.
«232» اين حديث را ابن ابى الدنيا در كتاب (( ذم الغيبه )) روايت كرده چنان كه در (( الترغيب و الترهيب ، )) ج 3، ص 503 آمده است .
«233» اين حديث را بخارى در (( الادب المفرد، )) و ابن ابى الدنيا
روايت كرده اند چنان كه در (( الدرّالمنثور، )) ج 6، ص 96 آمده است .
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 5 صفحه : 343