نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 83
و نيز به اسناد خود از آن حضرت نقل كرده است، فرمود: «وقتى كه
حضرت يوسف برادرش را ملاقات كرد، گفت: برادر چگونه بعد از من توانستى با
زنان ازدواج كنىي جواب داد: پدرم- يعقوب- مرا مأمور به ازدواج كرد و گفت:
اگر مىتوانى داراى فرزندانى باشى كه زمين را با تسبيح خدا سنگين كنند،
ازدواج كن.»«20»
و با اسنادى از امام صادق (ع) نقل كرده است: «امير المؤمنين (ع)
فرمود: ازدواج كنيد كه رسول خدا (ص) فرمود: هر كس دوست دارد از سنّت من
پيروى كند، همانا ازدواج از سنت من است.»«21»
و به اسناد خود، از آن حضرت نقل كرده است كه فرمود: «مردى نزد پدرم
آمد، پدرم پرسيد: آيا شما همسر داريدي عرض كرد: خير. پدرم فرمود: دو ركعت
نمازى كه مرد همسردار به جا آورد با فضيلتتر از آن است كه مرد بدون همسرى
شبها مشغول عبادت و روزها روزهدار باشد. آنگاه پدرم، هفت دينار به او داد و
فرمود: با اين مبلغ ازدواج كن، و بعد گفت: رسول خدا (ص) فرموده: تأهّل
اختيار كنيد كه روزىتان بيشتر مىشود.»«22»
و نيز به اسناد خود از آن حضرت نقل كرده است: «هر كه از ترس نيازمندى و فقر ازدواج را ترك كند، به خدا بدبين شده است.»«23»
و با اسناد خود از آن حضرت نقل كرده است كه فرمود: «مردى خدمت
پيامبر (ص) رسيد و از نيازى كه داشت به حضور آن بزرگوار شكوه كرد، پيامبر
فرمود:
ازدواج كن، آن مرد ازدواج كرد و روزىاش فراوان شد.»«24»
و نيز به اسناد خود، نقل كرده، مىگويد: «از امام صادق (ع) راجع به
اين حديث پرسيدند كه مردم نقل مىكنند مردى خدمت پيامبر (ص) آمد، و از
نيازمندى خود، شكايت كرد. پيامبر او را مأمور به ازدواج كرد، و او دستور
پيامبر را اجرا كرد، ... آيا چنين
«20» كافى ج 5 ص 329
«21» كافى ج 5 ص 329
«22» كافى ج 5 ص 329
«23» همان ماءخذ ص 330
«24» همان ماءخذ ص 330
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 83