responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني    جلد : 3  صفحه : 72

حضور جمع قرار مى‌دهند، خوردن از آن جايز است مگر غذايى كه براى زنان نوحه گر و آنهايى كه در گريه و بى‌تابى آنها را يارى مى‌كنند، همچنين شايسته نيست با آنها غذا بخورد.

7- نبايد در سر سفره ظالم حضور يابد

و در صورت اجبار بايد هر چه كمتر بخورد، و به غذاى بهتر توجه نكند. يكى از افراد با تقوا شهادت كسى را كه سر سفره پادشاه حاضر شده بود، ردّ كرد. او بهانه آورد كه مجبور بودم، در جواب گفت: ديدم كه دست به طرف غذاى بهتر مى‌بردى و لقمه‌ها را بزرگ بر مى‌داشتى اينها را كه مجبور نبودى! پادشاه آن فرد با تقوا را مجبور به خوردن غذا كرد او در جواب گفت: يا مى‌خورم و تزكيه را ترك مى‌كنم و يا تزكيه را حفظ مى‌كنم و غذاى تو را نمى‌خورم، چون ديدند راهى براى بر هم زدن تزكيه او ندارند، وى را به حال خود گذاشتند.

8- از فتح موصلى نقل كرده‌اند كه به قصد ديدار بشر حافى بر او وارد شد.

بشر درهمى را در آورد و به احمد جلاء خدمتگزارش داد و گفت: با آن خوراك خوب و يا خورش گوارايى بخر! غلام مى‌گويد: رفتم و نان تميزى خريدم و با خود گفتم:

پيامبر (ص) براى هيچ چيز نگفته: «خدايا! بر ما مبارك گردان و افزونى ده» جز شير. اين بود كه شير و خرماى خوبى خريدم و آوردم، پيش مهمان گذاشتم، مقدارى را خورد و بقيه را برداشت.

(موصلى مى‌گويد:) بشر رو به غلام كرد و گفت: آيا مى‌دانى كه چرا گفتم: خوراك خوب بخري گفت: نه. گفت: براى اينكه غذاى خوب، شكر و سپاس خالصانه مى‌طلبد.

آيا مى‌دانيد كه چرا موصلى به من نگفت: بخور! براى اينكه مهمان حق ندارد به صاحبخانه بگويد: بخور. و مى‌دانيد كه چرا باقيمانده غذا را با خود بردي براى اينكه وقتى كه توكّل و اعتماد بود، بردن زيان نمى‌رساند.

ابو على رودبارى از مردى نقل كرده است كه او ضيافتى بر پا كرد كه در آن هزار چراغ روشن بود. مردى به او گفت: اسراف كرده‌اى! در پاسخ گفت: داخل شو و هر

نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني    جلد : 3  صفحه : 72
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست