نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 444
تشييع كند.»«7»
و با سند خود از ابان بن تغلب نقل كرده كه گويد: «من همراه با امام
صادق (ع) طواف مىكردم. مردى از شيعيان، به ما برخورد و از من درخواست كرد
تا به همراه او پى حاجتى بروم. پس به من اشاره كرد و من نخواستم كه امام
صادق (ع) را رها كنم و به همراه او بروم. پس در آن ميان كه طواف مىكردم،
دوباره نيز به من اشاره كرد. امام صادق (ع) او را ديد، فرمود: اى ابان! اين
مرد با تو كار داردي گفتم: آرى، فرمود: او كيستي گفتم: مردى از شيعيان
است، فرمود: او بر همان عقيدهاى است كه تو هستىي
عرض كردم: آرى، فرمود: پس نزد او برو گفتم: آيا طواف را قطع كنمي
فرمود: آرى، گفتم: هر چند طواف واجب باشدي فرمود: آرى، مىگويد: پس با او
رفتم و بعدها خدمت آن حضرت رسيدم و درخواست كردم تا مرا از حقى كه مؤمن بر
مؤمن دارد، مطّلع سازد، فرمود: اى ابان از اين مطلب بگذر و آن را طلب نكن.
عرض كردم: چرا، فدايت شومي
آنگاه تكرار كردم تا اين كه فرمود: ابان! بخشى از مالت را به او
مىدهى، سپس نگاهى به من كرد و حال مرا مشاهده كرد و فرمود: اى ابان! مگر
نمىدانى كه خداى تعالى از كسانى كه ديگران را بر خود ترجيح دادهاند ياد
كرده استي گفتم: آرى فدايت شوم، فرمود:
بدان كه چون تو نيمى از مالت را به او بدهى او را بر خود ترجيح
ندادهاى بلكه تو و او برابر شدهايد، تنها موقعى او را ترجيح دادهاى كه
از نصف ديگرى مال هم به او بدهى.»«8»
غزالى گويد: از جمله حقوق مسلمان آن است كه براى همگان بپسندد آنچه
را كه براى خود مىپسندد و براى آنان نپسندد، آنچه را كه براى خود
نمىپسندد.
از پيامبر (ص) نقل شده است كه فرمود: «مؤمنان در دوستى و محبّتشان
به يكديگر همانند يك پيكرند كه هر گاه عضوى از آن دردمند شود، ساير اعضا
احساس تب و ناراحتى كنند.»«9»