نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 440
جا كه همشهرى در ديار غربت به منزله يك فرد نزديك در وطن است، به
دليل اختصاص وى به حق همسايگى در شهر، و همچنين حق مسلمان با آشنايى
بيشتر، بالا مىرود و آشناييها نيز مراتبى دارد. بنابراين حق كسى كه از
طريق ديدار با وى آشنايى حاصل شده با حق كسى كه از طريق شنيدن اوصاف وى
آشنايى حاصل شده يكسان نيست بلكه حق اوّلى مهمتر از دوّمى است. شناخت پس از
عمل، به وسيله معاشرت اهميت پيدا مىكند. همچنين رفاقت مراتب مختلفى دارد
به اين ترتيب كه حق رفاقت در درس و مكتب مهمتر از رفاقت در سفر است. همچنين
دوستى متفاوت است به طورى كه هر گاه قوّت بگيرد، اخوّت و اگر افزون شود،
محبّت مىشود و اگر بيشتر شود به خلّت مىرسد، و خليل از حبيب نزديكتر است.
محبّت چيزى است كه از هسته دل سرچشمه مىگيرد و خلّت چيزى است كه در راز
دل نفوذ دارد و هر خليلى، حبيب است، اما هر حبيبى خليل نيست و تفاوت مراتب
دوستى به حكم مشاهده و تجربه پوشيده نيست. اما خلّت بالاتر از برادرى و
اخوّت است به اين معنى كه لفظ خلّت عبارت از حالتى است كه كاملتر از اخوّت
است، زيرا خليل كسى است كه محبّت به تمام اجزاى قلبش، به ظاهر و باطن آن
سرايت كرده و آن را فرا گرفته است و پيامبر ما (ص) هم حبيب خدا بود و هم
خليل خدا و روايت شده است كه آن حضرت روزى با شادى و خوشحالى بالاى منبر
رفت و فرمود: «خداوند مرا خليل خود گرفت، همان طورى كه ابراهيم را خليل خود
قرار داد. پس من هم حبيب خدايم و هم خليل خدا.»«1» بنابراين هيچ رابطهاى
مانند معرفت نيست و بالاتر از خلّت درجهاى وجود ندارد و درجات ديگر همه
پايينتر از آن است، و ما حق رفاقت و اخوّت را بيان كرديم و سواى محبّت و
خلّت بقيه حقوق جزء رفاقت و اخوّت است. البته چنان كه گذشت تفاوت مراتب در
اين حقوق بر حسب تفاوت مراتب محبّت و اخوّت است تا آن جا كه به آخرين مرتبه
برسد و باعث
[1] اين حديث را طبراني از حديث ابوامامه در
الکبير بدون عبارت: «پس من حبيب خدا و من خليل خدايم.» به طوري که در
الجامع الصغير آمده – به سند ضعيف نقل کرده است.
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 440