نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 436
اما زبان، حقوق مربوط به آن را قبلا ذكر كرديم، زيرا گفتار در آن
باره به درازا مىكشد و از آن جمله بر سر ايشان داد نكشد و جز به سخن
مفهوم با آنها صحبت نكند.
اما دستها، به اين ترتيب كه در هر چه از دستش برمىآيد از كمك به ايشان خوددارى نكند.
اما پاها، به اين ترتيب كه پشت سر آنها، همانند پيروان حركت كند نه
به گونه كسانى كه از آنان پيروى مىشود! و از آنها جلو نيفتد مگر به قدرى
كه آنها جلو مىافتند و به آنان نزديك نشود مگر به قدرى كه آنها نزديك
مىشوند و به هنگام آمدن آنها به پا خيزد و تا ننشستهاند ننشيند و
متواضعانه بنشيند.
آن وقت كه يكرنگى و اتحاد كامل شد تمام اين حقوق از قبيل بهپا
خاستن و عذر خواهى و ثناگويى ساده مىشود، زيرا تمام اينها از حقوق رفاقت
است و در ضمن رفاقت نوعى بيگانگى و تكلّف وجود دارد، پس اگر اتّحاد حاصل شد
بساط تكلّف بطور كلى برچيده مىشود و انسان با دوستش همانند خودش رفتار
مىكند، زيرا اين آداب ظاهرى بيانگر آداب باطن و صفاى دل است و چون دلها
آشنا شدند، ديگر از زحمت اظهار آنچه در دل است بىنياز مىشود، و هر كه
توجهش به مصاحبت مردم باشد، گاهى از راه راست منحرف مىشود و گاهى نمىشود و
هر كه توجّهش به آفريدگار باشد همواره ظاهر و باطنش استوار خواهد بود
باطنش آراسته به محبّت خدا و خلق، و ظاهرش آراسته به عبادت خدا و خدمت به
خلق خواهد بود. براستى كه خدمت به بندگان خدا بالاترين نوع خدمتهاست و
رسيدن به آن جز با خوشخويى ميسّر نمىشود و بنده خدا به وسيله حسن خلق به
درجه روزهدار و نمازگزار مداوم و بالاتر نيز مىرسد.
خاتمه اين باب
در اين بخش مطالبى مربوط به آداب زندگى و همنشينى با گروههاى مردم كه از سخنان برخى از حكما گرفته شده، بيان مىشود.
هر گاه زندگى نيكو را طالبى، با دوست و دشمنت به گونهاى رضايتبخش برخورد
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 436