نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 371
معادات گويند. از اين رو خداى تعالى فرموده است: هل واليت لى
وليّا و هل عاديت لى عدوّا«62» همان طورى كه ما نقل كرديم و اين درباره كسى
كه فقط طاعات خويش را اظهار كند واضح و روشن است، زيرا باعث مىشود تا او
را دوست بداريم و يا تنها فسق و فجور خويش و اخلاق ناپسندش را اظهار كند كه
مىتوانيم او را دشمن بداريم بلكه مشكل وقتى است كه طاعتها و گناهان با هم
مخلوط شود، زيرا- در چنين موردى- مىگوييد: چگونه بين دشمنى و دوستى جمع
كنيم، در حالى كه اين دو با هم تناقض دارند، همچنين نتيجه آنها كه عبارت از
موافقت و مخالفت، و موالات و معادات است با هم متناقضندي مىگويم: همان
طورى كه در بهرههاى بشرى تناقض ندارند، درباره خداى تعالى نيز بين آنها
تناقضى نيست، زيرا وقتى كه چند خصلت در يك نفر جمع باشد كه بعضى از آنها
دوست داشتنى است و برخى نيست انسان از جهتى او را دشمن مىدارد و از جهتى
دوست (به طور مثال) كسى كه زن زيباى بدكارهاى دارد و يا فرزند زيرك
خدمتگزارى دارد ولى فاسق است، او را از جهتى دوست مىدارد و از جهتى دشمن.
بنابراين با وى يك حالت بينابين دارد، زيرا اگر فرض شود كه اين شخص سه
فرزند دارد كه يكى هوشيار خوب و ديگرى كودن نافرمان و ديگرى كودن خوب و يا
زيرك نافرمان است، البته چنين كسى خود را با آنها در سه حالت متفاوت بر حسب
تفاوت خصلتهاى آنان مىبيند. پس بايد رفتار آدمى نيز نسبت به كسى كه بيشتر
دچار فسق و فجور است و كسى كه بيشتر اطاعت خدا را مىكند و كسى كه هر دو
حالت در او جمع است، به سه نوع متفاوت باشد به اين ترتيب كه در هر نوع،
متناسب با آن از لحاظ دشمنى و دوستى و اعراض و اقبال و همراهى و جدايى و
ساير افعال صادر از جانب او رفتار كند.
اگر بگويى: اسلام هر مسلمانى دليل طاعت اوست و با وجود اسلامش چگونه او را
[62] آيا دوستي را به خاطر من دوست داشتي و آيا دشمني را براي رضاي من دشمن داشتي ي - اين حديث از احاديث قدسي است . – م
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 371