responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني    جلد : 3  صفحه : 329

از آن حضرت نقل شده است: «درباره مردى پرسيدند كه به كسى رشوه مى‌دهد تا از منزلش بيرون رود و خود ساكن آن جا شود، فرمود: اشكالى ندارد.»«5»

غزّالى گويد: سوم آن كه مقصود از هديه، كمك به فعل معيّنى باشد مثل كسى كه محتاج سلطان است، به وكيل و نماينده‌اش و كسى كه منزلتى نزد او دارد، هديه‌اى مى‌دهد و اين هديه به شرط پاداش و از قرينه حال معلوم مى‌شود پس به آن عمل كه به خاطر آن هديه را مى‌دهند، دقّت مى‌شود، اگر حرام بود مثل سعى و كوشش در راه دريافت مقرّرى ماهيانه حرام و يا ظلم به كسى و جز اينها گرفتن آن هديه حرام است و اگر آن عمل واجب باشد، مانند دفع ظلم معينى بر كسى كه قدرت بر آن را دارد يا شهادت معيّنى است، پس آنچه مى‌گيرد حرام است و آن رشوه‌اى است كه شكى در حرمت آن نيست، و اگر مباح باشد- نه واجب و نه حرام- و در آن زحمتى باشد به طورى كه اگر بدانند چنان زحمتى هست، و اجير گرفتن براى آن روا باشد در اين صورت اگر وى را به هدفى كه دارد برساند آنچه مى‌گيرد حلال است، و به منزله جعاله است به طور مثال كسى مى‌گويد: اين مطلب را به پادشاه برسان و اين مبلغ براى تو است، و به گونه‌اى است كه نياز به زحمت و كار استوارى دارد.

يا بگويد: به فلانى بگو كه در اين كار به من كمك كند و يا چنين احسانى را به من بنمايد و براى رساندن وى به هدفش نياز به گفتگوى زيادى دارد و آن خود قرار دادى است همان طورى كه كسى به خاطر خصومت، وكيل مى‌گيرد تا در مقابل قاضى از طرف او حرف بزند حرام نيست، در صورتى كه در حرام نكوشد. و اگر مقصودش به يك كلمه حاصل مى‌شود كه رنجى هم ندارد ولى آن كلمه از صاحب منصبى و يا آن كار


ممکن است اين روايت را حمل بر موردي کرد که گيرنده هديه نمي‌داند که هديه دهنده، عوض آن را مي‌خواهد و يا آن که مقصود آن است که هديه حلال است و عوض دادن واجب ، پس ندادن عوض باعث حرمت هديه نمي‌شود، هر چند که چنين برداشتي بعيد است (اين نظر مجلسي عليه الرحمه است).

[5]- اين روايت را شيخ در تهذيب، ج 2، ص 112 از حسين بن سعيد، از حماد بن عيسي، از قول حريز به نقل از محمد بن مسلم از حضرت صادق (ع) نقل کرده است.

نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني    جلد : 3  صفحه : 329
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست