نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني جلد : 3 صفحه : 280
مىاندازد و سخن درشتى را مىگويد كه باعث اذيت مىشود البتّه
شيطان اين عمل را به منظور كسب شهرت به حلال خورى، خوب جلوه گر مىكند و
اگر انگيزه او محض دين باشد هر آينه خوف او بر دل مسلمانى كه مبادا آزرده
شود بيش از خوف او بر شكمش خواهد بود كه طعامى را كه نمىداند چگونه است
بخورد، در حالى كه او را به خاطر چيزى كه نمىداند مؤاخذه نمىكنند در
صورتى كه علامتى وجود نداشته باشد كه باعث اجتناب از آن طعام گردد. پس بايد
بداند كه راه ورع و تقوا ترك بدون تجسّس است و هر گاه چارهاى جز خوردن
ندارد پس اقتضاى ورع خوردن و حسن ظن است. اين همان روش معمول صحابه است و
هر كس در ورع جلوتر از ايشان قدم بگذارد گمراه و بدعتگزار است و قابل پيروى
نيست، هيچ كس را ياراى رسيدن به حد آنها و نصف آنها نيست، هر چند كه تمام
موجودى زمين را انفاق كند، چگونه مىتواند كسى از آنان برتر باشد در صورتى
كه رسول خدا (ص) طعام بريره را ميل فرمود، و گفته شد كه اين صدقه است
فرمود: اين براى بريره صدقه و براى ما هديه است«2»، و از كسى كه صدقه داده
بود، نپرسيد و در حالى كه صدقه دهنده از نظر او ناشناخته بود، از خوردن آن
غذا خود دارى نكرد.
حالت دوم در ارتباط با مالك، مشكوك فيه باشد به سبب دلالتى كه باعث
اين شك شده است، كه ما ابتدا صورت مسأله و سپس حكم آن را بيان مىكنيم.
امّا صورت مسئله اين است كه دليلى بر حرمت آنچه در دست مالك است وجود دارد
كه دلالت آن يا به طبيعت او مربوط مىشود، يا به طرز شكل و لباس او و يا به
رفتار و گفتار او.
امّا دلالت طبيعت، به اين ترتيب كه بر طبيعت تركها و باديه نشينان و
كسانى باشد كه معروف به ظلم و راهزنى هستند و داراى سبيل بلند بوده و
موهاى سر را به روش ستمگران و فاسدان آرايش كرده باشد.
امّا دلالت جامه قبا و كلاه و شكل ظاهرى او، شكل مردم فاسد و ستمگر از