responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني    جلد : 3  صفحه : 214

نبايد پيراهن وصله دار و يا پوشش بلند مردى كه تا بالاى پايش آويخته و يا پيشانى او كه در آن اثر برجسته‌اى پديدار است، فريبت دهد، بلكه در برابر پول گمراهى و يا پرهيزگارى او را مورد توجّه قرار بده.

از اين روست كه گفته‌اند: هر گاه همسايه‌هاى كسى در شهر و ديار او و همراهان او در سفر و طرفهاى معامله با او در بازارها از وى تعريف كنند، از خوبى و درستى او نپرسيد.

در نزد يكى از بزرگان كسى شهادت داد. وى گفت: كسى را بياور كه تو را بشناسد، او مردى را آورد كه از او به نيكى ياد كرد پرسيد: آيا تو همسايه نزديك او هستى كه رفت و آمد او را مى‌دانىي گفت: خير، پرسيد: در مسافرتى هم سفر بودى كه رفتار او را در سفر دليل بر مكارم اخلاق وى مى‌دانىي گفت:

خير. پرسيد: آيا به درهم و دينارى با او معامله كرده‌اى كه بدان وسيله پى به پرهيزگارى اين مرد برده‌اىي گفت: خير، آنگاه گفت: من تصوّر مى‌كنم كه تو او را ديده‌اى در مسجد ايستاده، در حالى كه با خواندن قرآن همهمه مى‌كند و آواز مى‌دهد گاهى سرش را بالا مى‌برد و گاهى پايين مى‌آوردي گفت: آرى همين طور است، آن بزرگ گفت: برو، تو اين مرد را نمى‌شناسى و به آن مرد گفت: برو كسى را نزد من بياور كه تو را بشناسد.

باب پنجم در دلسوزى تاجر نسبت به امور مربوط به دين و اهتمام به آخرتش‌

سزاوار نيست كه امر معاش تاجر، او را از معادش باز دارد و در نتيجه عمرش ضايع و كالايش زيانبار باشد زيرا آنچه در دنيا نصيب او مى‌شود، با آنچه از منفعت اخروى از

نام کتاب : راه روشن (ترجمه المحجة البيضاء) نویسنده : الفيض الكاشاني    جلد : 3  صفحه : 214
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست