به سبب كمال قابليتش آن چه كه گفته شد [و يا آن چه كه حق فرمود]
دريافت كرد، و براى پيغمبر ما صلى الله عليه و آله به واسطه ختم بودنش، جمع
بين ملت و آيين عقل اول- كه بدان اشارت كرديم- و ملت و آيين إبراهيم عليه
السلام حاصل گشت. پس او- صلى الله عليه و آله- آئينه تمامى صفات و اخلاق
الهى معنوى و مظاهر و مصارف [: بازدارندهها] تمامى آنها بود، و از اين روى
فرمود: من براى تكميل كردن اخلاق نيك برانگيخته شدهام. و تمام كردن و
تكميل نمودن به سبب جمع بين معانى و صور آنها است، بطورى كه به واسطه مصارف
و بازدارندهها، صفات زشت را كمالاتى ظاهر مىشود كه بدانها محمود و نيك
مىگردند.
20/ 7 و اما آن چه كه به كعبه از اين آيه- و به إبراهيم- به زبان
مطلع(1) اختصاص مىدارد اين است كه كعبه به دو اعتبار خانه صفت ربوبى است:
اعتبار مغايرت اسم با مسمى، و اعتبار مغايرت نداشتنش با مسمى، و خداوند
بدان اشاره كرده و فرموده است: فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ [قريش/
3: پروردگار اين خانه را بپرستيد]، و همين طور مقام نفس سازنده آن كه حضرت
خليل است آسمان هفتم گرديد، زيرا پيغمبر صلى الله عليه و آله خبر داده كه
مقام و جايگاهش آن جاست
(1). مطلع عبارت از مقام شهود و مشاهده متكلم و سخنگو است-
هنگام تلاوت آيات كلامش- كه متجلى به صفتى مىباشد كه آن صفت مصدر آن آيه
است. حضرت صادق عليه السلام فرموده است:
خداوند بر بندگانش در كلامش تجلى فرموده ولى نمىبينند. و روزى در
حال نماز بود كه بيهوش بر زمين افتاد. علت آن را پرسيدند، فرمود: پيوسته
آيه را تكرار مىكردم تا آن كه از گويندهاش شنيدم.
شيخ شهاب الدين قدس سره گويد: زبان حضرت صادق عليه السلام در آن وقت
حكم درخت موسى عليه السلام را داشت- هنگام ندا دادنش- كه: إِنِّي أَنَا
الله، يعنى من خدايم.
به جان خود سوگند كه مطلع اعم و فراگيرتر از اين است و آن، مقام
شهود تجلى حق تعالى است به صفات خود در هر موجودى كه اين موجود مظهر آن
صفات است، ولى چون در حديث نبوى صلى الله عليه و آله آمده است كه «هيچ
آيهاى نيست مگر آن كه داراى ظهر و بطن (رو و تو) است و هر حرفى نيز داراى
حد (مرز) و مطلع (مقام شهود و آگاهى) مىباشد»، آن را به اين اختصاص
دادهاند.