همان طور كه در سوره محمد ( ص ) و سور ديگر بيان شده است , نهرهايى است از
عسل , از خمر و شراب , از آب و شير , اما نه خمرى كه عقل را زايل كند و نه
عسل كه زنبور عسل توليد كرده باشد و اين لطف و نعمت هاى الهى همه از بركات
ايمان و عمل صالح خواهد بود(
وقالوا الحمدلله الذى هدينا لهذا و ماكنا لنهتدى لولا ان هدينا الله
) [1] . آنان چنين مى گويند : خدا را شكر مى كنيم كه به اين نعمت ما را
هدايت كرد . اگر خداوند انسان را به حال خود رها كند , گرفتار شهوت و غضب
خواهد شد .
اگر مسئله وحى و هدايت و مسئله راهنمايى انسان از طرف حق تعالى نباشد آن
سعادت ابدى از دست انسان مى رود . اگر انسان عاقل باشد و طالب لذت , نبايد
خود را گرفتار دنيا سازد و همچنين است اگر در حدى از انسانها و يا مؤمنين باشد
, آنها به فكر خود و قصور هم نمى باشند تا چه رسد به فكر دنيا و زينت هايش .
مانند على بن ابيطالب ( ع ) است كه مى فرمود( :
وجدتك اهلا للعيادة
) . خدايا ترا سزاوار پرستش ديدم و سپس ترا عبادت كردم , نه به طمع بهشت و
يا گريز از عذاب . و يا از امام صادق ( ع ) نقل شده است كه فرمود : ما خدا را
براساس محبت عبادت مى كنيم نه براى بهشت , البته او بهشت مى دهد , ولى انسان
كامل سوداگرانه خدا را عبادت نمى كند تا در اين معامله بهشت را كسب كند .
عبادت اش , عبادت احرار و آزادگان است . در فكر نفس نيست تا