از اينجهت روشن مى شود كه صاحبان ذكر حق هرگز مذكور خدا شدن را به مزيد نعمت
مبدل نمى كنند وگرنه خود را با تعبير قرآن كريم( :
أتستبدلون الذى هوادنى بالذى هو خير
) [1] نكوهش مى كنند و چنين مى سرايند : نه تنها حوران بهشتى را دوزخ بود
اعراف , بلكه مذكوران خدا را تنزل به افزايش نعمت دوزخ باشد و هر چه غير از
ياد حق باشد آنرا گناه عرفانى مى دانند گرچه طاعت عقلى يا نقلى باشد و از خداوند
هماره طلب بخشايش از آن را دارند گرچه نزد ديگران اطاعت بشمار آيد , چنانكه
امام سجاد ( ع ) در پيشگاه خداى سبحان عرض مى كند( :
و استغفرك من كل لذة بغير ذكرك
) [2] . و احترام به مذكور آنقدر زياد است كه مى گويد : پروردگارا اگر
لزوم
انجام دستور تو نمى بود ياد تو را در دل و نام تو را بر لب جارى نمى كردم چون تو
برتر از آن مى باشى كه من تو را بياد آورم( :
الهى لولا الواجب من قبول امرك لنزهتك من ذكرى اياك على ان ذكرى لك بقدرى
لابقدرك
) [3] . و اين تذكر خدا و به ياد حق بودن شرف و فضيلت ذاكر است چنانكه
در جوشن كبير آمده است( :
يا من ذكره شرف للذاكرين
) [4] و از اينجا معلوم مى شود كه قرآن كريم از آن جهت كه ذكر حق و تذكره
خداست , امت اسلام را نامدار و نامور و خلاصه نامى مى نمايد چنانكه خداوند
فرموده است( :
لقد انزلنا اليكم كتابا فيه ذكركم افلا تعقلون
) [5] . زيرا شرف بالاصالة از آن خدا و ياد اوست و اگر امتى از ياد حق
برخوردار شد نامبردار شده شريف خواهد شد و آنكه بيش از ديگران از قرآن
بهره مند شد و به ياد خدا بود نامورتر از ديگران شد تا بحدى