كامل كند و توفيق شوق لقاى خويش را به ذات او عطاء نمايد در اينحال گوهر هستى
عبد ذاكر مى شود مذكور خدا كه او خيرالذاكرين ميباشد . ببين تفاوت ره از كجا
است تا بكجا.
روزگارى بر انسان گذشت كه اصلا شى ء نبود و عنوان - چيز - بر او اطلاق نمى شد چون
معدوم لاشى است نه شى ء . . . (( وقد خلقتك من قبل ولم تك شيئا )) )1(
سپس وارد مرحله شى ء شد ولى شى ء قابل ذكر نبود : (( هل اتى على الانسان حين من ال
دهر لم يكن شيئا مذكور
)) )2( آنگاه در پرتو ياد حق و طى درجات آن از ذكر نعمت هاى خدا تا انتقال
به ياد خود حق مى رسد كه در اين مرحله نهائى نه تنها شى ء قابل ذكر است و نه تنها
بندگان صالح و فرشتگان الهى بياد اويند, بلكه خود خداوند نيز به ياد گوهر
متكامل هستى اوست , و آنهم در ملاء اعلى و در جمع فرشتگان .
اهتمام ياد حق و ارزش آثار گرانسنگ ذكر خدا مايه امر به كثرت آن شده چنين
مى فرمايد : (( يا ايها الذين آمنوا اذكروا الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكرة واصيلا
)) )3( و پاداش ياد حق را آن قرار داد كه خداوند نيز به ياد ذاكران خويش
خواهد بود : (( فاذكرونى اذكركم )) )4( , حضرت على بن الحسين امام سجاد (ع)
كه
خود نه تنها اهل ياد نعمت حق
بود و همچنين اهل بيت رسول اكرم (ص) است كه آن حضرت (ص) ذكر ممثل است
بلكه خود نيز چنانكه گذشت متن ذكر حق ميباشد , در اين باره مى گويد : پروردگارا
تو ما را به ياد خودت دستور داده و ما را بر آن نويد دادى كه اگر به ياد تو
باشيم تو نيز جهت شرف بخشودن به ما بياد ما باشى و ما آنچنانكه امر كردى بياد
توايم تو آن وعده را عمل فرما و بياد ما باش يا ذاكرالذاكرين اى خدائى كه
بياد يادكنندگان خود هستى . )5(