در امور ظاهرى انسان وقتى در طبقه هم كف ايستاده است ارتفاع ساختمان را در
يك حد معينى مى بيند ولى وقتى به زير زمين رفت , ارتفاع ساختمان را بيشتر
مى بيند . هر چه پايين تر برود ارتفاع براى او محسوس تر است . هر چه خودبينى و
غرور انسان كمتر باشد عظمت خدا را بيشتر احساس مى كند .
در دعاى عرفه امام سجاد ( ع ) است كه عرض مى كند( . أنا أقل الاقلين و أذل
الاذلين مثقال الذرة و أدنها) . خدايا از همه كمتر منم , از همه ذليل تر منم ,
به اندازه ذره و كمتر از ذره منم .
انسان وقتى خود را كوچك ببيند عظمت خدا را احساس و ادراك مى كند و مى يابد .
پس آن هم ركوعش و اين هم سجودش . اگر اهل توبه و عبادت و حمد شد , اهل سيح
و حركت و شب زنده دارى و تأمل در آفاق شد , اهل ركوع و سجود شد و نهايتا خود را
ساخت . در اين صورت بايد به تربيت ديگران بپردازد يعنى بخش دوم كه(
ألامرون بالمعروف و الناهون عن المنكر
) [1] آن هم نه در حد يك موعظه , بلكه در حد امر , بايد دعوت به فضيلت
نمود . ارشاد غير از امر به معروف و نهى از منكر است . بايد امر به خوبى كرد
و جلوى بدى و فحشا را گرفت , نه صرفا موعظه و ارشاد نمود . اگر خود را ساخت و
ديگران را پروراند , آن وقت است كه در جمع مى كوشند تا از حدود الهى محافظت
نمايند( .
ألحافظون لحدود الله
) [2] كه تمام تلاش ها براى صيانت و حفظ حدود الهى و قانون خداست .