باشد كه همان تأثير و تأثر متقابل و دو جانبه است . انسانى دوست انسان ديگر ,
و يا ناصر انسان ديگر باشد , به طورى كه هم از محبت و دوستى هم برخوردارند و هم
از نصرت و يارى يكديگر بهره مند . اين ولايت يعنى محبت و نصرت , تأثير و تأثر
متقابل است كه بين انسانها هست .
اما اثبات اصل وجود ولايت ( به فتح و او ) در عالم نيز تا حدودى آسان است .
چون كسى كه خود را در بسيارى از امور عاجز و ناتوان مى بيند , لازم مى داند كه در
تحت تدبير و ولايت مدبرى قرار گيرد و او را به عنوان سرپرست اتخاذ كند . پس
اصل وجود ولايت ( به فتح واو ) نيز در جهان محرز است . عمده آنست كه انسان
چه در ولاى دو جانبه ( كه اضافه متوافقة الاطراف است ) و چه در ولاى يكجانبه ( كه
اضافه متخالفة الاطراف است ) دقيق و حساب شده عمل كند , و در پرتو عقل و وحى در
اتخاذ ولى هشيار باشد . آنچه را كه قرآن كريم درباره اتخاذ ولاى متقابل بازگو
مى كند , آنست كه مؤمنين برادر يكديگرند و اين برادرها بايد موالاتشان را حفظ
كنند . هم سخن از(
انما المؤمنون اخوة
) [2] است , و هم از(
والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولياء بعض
) [3] هر يك از اين دو جمله , خبريه است ولى به داعى انشاء القاء شده
است , يعنى : اى مؤمنين برادر يكديگر و اولياى همديگر باشيد , و نسبت به يكديگر
ولاى متقابل داشته باشيد . و چون انسان نمى تواند هم با مؤمن داراى ولاء باشد , و
هم با غير مؤمن , لذا