( لم يطلع العقول على تحديد صفته ولم يحجبها عن واجب
معرفته) . [1]
يعنى تحديد و اكتناه واجب الوجود مقدور عقل نيست , ولى عقل نسبت به مقدار
لازم از شناخت محجوب نيست . بنابراين اكتناه ( پى به كنه ذات حق بردن ) مورد
تكليف نيست , چون محال است . زيرا نامتناهى در حيطه محدود قرار نمى گيرد .
اما آن مقدارى كه ادراكش لازم است راهش باز است :
در قرآن كريم خداى سبحان عده اى را مذمت مى كند كه اينها آن طور كه بايد , خدا
را نشناخته اند . معلوم مى شود آن گونه كه بايد خدا را شناخت , نه تنها مقدور
است , بلكه واقع نيز شده و عده اى آن طور كه بايد , خدا را شناخته اند .
(( آن طور كه بايد ))
يعنى آن مقدار كه براى
يك انسان ميسر است و در نتيجه نسبت به او تكليف دارد . بيش از حد امكان نه
مورد قدرت است و نه مورد تكليف .