responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ولايت در قرآن نویسنده : جوادی آملی، عبدالله    جلد : 1  صفحه : 143
مى گيرد و مى ترسد . اين خوف نفسى است . همه خوف ها در قرآن يكسان نيست , زيرا بعضى از آنها خوف از جهنم است و بعضى از آنها خوف مقام الهى , مانند آيه( ولمن خاف مقام ربه جنتان ) [8] و( واتقوا النار) .

خلاصه آنكه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله به آن قافله اين دستور داده اند و اما اين قافله چه كسانى بودند ؟ آيا واقعا يك قافله خارجى بود و يا منظور همان سالكان الى الله است , تفاوتى در مقصود ايجاد نمى كند .

روايت دوم از اسحاق بن عمار است . مى گويد من شنيدم كه امام ششم سلام الله عليه فرمودند : رسول خدا صلى الله عليه وآله نماز صبح را با مردم به جماعت خواندند ( صلى بالناس الصبح فنظر الى شاب فى المسجد وهو يخفق ويهوى برأسه مصفرا لونه , قد نحف جسمه و غارت عيناه فى رأسه) پس از نماز جوانى را در مسجد ديدند كه حالت خواب داشت به طورى كه گويا ديشب نخوابيده بود , جسمش نحيف و رخسارش زرد بود . چشمان او در حدقه فرو رفته بود , حضرت رسول هم از او احوالپرسى نمودند( فقال له رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم : كيف أصبحت يا فلان) چگونه صبح كردى ؟( قال : أصبحت يا رسول الله موقنا) اين سؤالات مانند احوالپرسى هاى عادى نيست , بلكه از قبيل پرسشهايى است كه معلم از شاگردانش مى پرسد . نمونه آن اينكه :


[8]سوره الرحمن , آيه 46 .

نام کتاب : ولايت در قرآن نویسنده : جوادی آملی، عبدالله    جلد : 1  صفحه : 143
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست