روحانى باز مانده اند و بتعبير قرآن كريم ذلك مبلغهم من العلم ولى نفوس قويه
كسانى هستند كه حق تعالى درباره آنها فرمود : رجال لاتلهيهم تجارة ولابيع عن ذكر
الله .
گام بره چون زنى كه در پى كامى *** پاى تو چوبين و راه چپچله باشد
روح كه قدسى نگشت و نفس كه ناطق *** روح بخارى و نفس سائله باشد
( متأله سبزوارى ) سعه وجودى و حيطه اقتدار ارواح عامى بسيار اندك است و چندان
ضعفشان قوت دارد كه شكار هواى نفس ميگردند .
در فصوص گذشته دانستى كه نفس ناطقه بمثل چون درختى است كه قواى ظاهر و باطن
شاخه هاى وى و هم همه اعمال و خدمه و شبكه صيد اويند . ارواح مردم عام چون
ضعيفند اشتغال ببعضى از اين قوى آنها را از توجه بقواى ديگر باز ميدارد لذا
همينكه بباطن روى آوردند از نظر ظاهر باز ميمانند و يا چون بظاهر روى آورند از
توجه بباطن ميمانند . و هرگاه اندك التفاتى بيكى از مشاعر ظاهرى كنند از ديگر
مشاعر و ادراكات آنها باز ميمانند و همچنين هرگاه به يكى از قواى باطن فرو
روند از قواى ديگر غافل ميشوند . لذا بدين از شنيدن , و به بيم از شهوت , و به
شهوت از غضب , و بفكر از ذكر , و به تذكر از تفكر باز ميمانند . ولى روح قدسى
را شأنى از شأنى باز نميدارد كه مظهر اسم شريف يا من لايشغله شأن عن شأن گرديده
است . نه توجه بباطن او را از ظاهر باز ميدارد و نه نظر بظاهر از باطن چه از
ملك تا ملكوتش حجاب نبود . در ركوعش با اينكه مستغرق درياى نور حضور و
اقبال است و فانى در عظمت و جلال الهى است بسائل خاتم بخشد و عطايش حجاب
لقايش نشود كه در عطايش عين لقايش است .
انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة