احساس خستگى مى كند , اما انسانى كه به نوبه خود , اسرار نهانى عالم را مى بيند ,
احساس عجز و درماندگى ندارد . تقوا به انسان , توان ديدن اسرار و آيت هاى غيبى
را مى دهد و از اينرو رنج گذشته جبران , و زمينه استطاعت بعدى نيز فراهم مى شود .
يعنى اگر تقوا داشتيد خداى سبحان , به شما قدرت فرق حق و باطل را مى دهد .
معلوم مى شود كه قدرت امتياز حق از باطل , راهى نيست كه انسان عادى با درس
خواندن , به آن نائل شود , زيرا انسان در بسيارى از امور , از لحاظ تشخيص حق و
باطل اشتباه مى كند , يا اگر هم خوب را تشخيص داد , نمى تواند بفهمد مهم
كدام است و اهم كدام . ولى مهمترين راهى كه با طى آن , تشخيص خوب و بد و اهم
و مهم براى انسان ميسور مى شود همانا طريق تقواست , البته انسانى كه داراى قدرت
فرق بين حق و باطل است و زيبائى حقيقت را مشاهده مى نمايد و از زشتى باطل
آگاه است , بى تابانه به سمت حق حركت خواهد نمود . اينكه مى بينيد اولياى
الهى آرام نمى گيرند براى آنست كه هر كدام به نوبه خود , گوشه اى از اسرار غيب را
ديده و طعم آن را چشيده اند .
پس نبايد گفت چون طاقت انسانها محدود است , پس تقواى