پس انسان موجودى است كه مى تواند به فعليت انسانيت برسد , يعنى به فعليت
كرامت برسد . نسبت انسان به فجور و تقوا از لحاظ گرايش وجودى يكسان نيست ,
گرچه او در انتخاب راه مختار است , ليكن نسبت انسان به كرامت و دنائت على
السواء نيست بلكه يكى صعود است كه خواسته فطرى اوست و ديگرى سقوط است كه
برخلاف تقاضاى فطرت اوست . براساس معارف قرآن كريم , انسان در بين راه
مكث نمى كند , چيزى او را متوقف نمى كند , دائما در سير است و اگر چنانچه مكرم
نبود , مثل خود شيطان اهانت مى شود . تنها راه كرامت او هم , راه اطاعت است ,
و اگر كسى از اطاعت طرفى نبست , مورد تكريم خدا نيست و اگر كسى مورد تكريم
خدا نبود , اهانت مى شود و هيچ عاملى هم او را گرامى نمى دارد و اكرامش نمى كند .
چرا ؟ چون كرامت انسان در قرب او به حق است و در انسان شدن او . و اگر كسى
انسان نشد و از انسانيت سقوط كرد , حيوان شده است و خدا براى حيوان , كرامتى
قائل نيست . و مضمون(
فتبارك الله احسن الخالقين
) , وعده است يعنى شما مى توانيد به جائى برسيد كه آن روح به شما داده شود و
خداوند درباره آفرينش شما هم بگويد : تبارك الله .
مبارك بودن خدا , صفت فعل اوست
اين تبارك الله چون صفت فعل است , از خود فعل انتزاع مى شود يعنى شما بركه
الله مى شويد . چون( تبارك) صفت ذات