نام کتاب : شش مقاله : جهان بيني الهي و جهان بيني مادي نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 270
احساس يك چيز غير از شناخت او است , ممكن است چيزى را احساس كنيم و
نشناسيم , همچنانكه ممكن است چيزى را بشناسيم بدون آنكه آنچيز را احساس كرده
باشيم , بلكه آثار و نشانه هاى آنرا احساس كرده باشيم .
تفاوت انسان با ساير جانداران در همين جهت است كه آنها جهان را فقط احساس
مى كنند , اما انسان , علاوه بر احساس , جهان را مى شناسد و تفسير مى كند يا لااقل
ميتواند بشناسد و تفسير نمايد .
يك صحنه نمايش يا يك پديده اجتماعى را هزاران نفر مى بينند و احساس مى كنند
و يكسان احساس مى نمايند , ولى عده معدودى آنرا تفسير و تحليل مى كنند و توضيح مى
دهند و احيانا مختلف تفسير مى كنند .
پس جهان بينى يعنى تفسير و تحليل جهان و تعيين خطوط اصلى چهره هستى , و به
تعبير فيلسوفان , جهان بينى عبارت است از : اينكه جهان فكرى انسان از نظر كلى
شبيه و نمايانگر جهان عينى گردد [1] و به تعبير ساده :
جهان بينى يعنى يك برداشت كلى از مجموع جهان هستى .
آيا جهان بينى ممكن است ؟ آيا ميتوان هستى را در مجموع خود تفسير و نظامات
آنرا كشف كرد ؟ آيا به انسان ابزارى براى چنين امر مهم داده شده است ؟ آيا
ميتوان هستى را در مجموع خود تفسير و نظامات آنرا كشف كرد ؟ آيا به انسان
ابزارى براى چنين امر مهم داده شده است ؟ آن ابزار چيست ؟ يا اساسا جهان بينى
غير ممكن است و به انسان چنين ابزارى داده نشده , و آنچه در اين زمينه گفته و
شنيده شده خواب و خيالى بيش نبوده و نيست ( نظريه لاادريون ) آن چنانكه در اين
رباعى منسوب به خيام آمده است :