نام کتاب : دروس هيئت و ديگر رشته هاي رياضي نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 155
:
الاول انه يتولد من مائية الدم , و الثانى يغلب عليه الهوائية , و الثالث
لين الجوهر و لين الجوهر يكون لزيادة الرطوية من اللحم المجاور له . ( ص 365
ط 1 )
و در فلك نيز چون مشرق آن , مطلع ظهور و بروز انوار كواكب و جانب اعتلاى
آثار انفسى و روحانيت آنان است , اقواى از جانب مغرب آن پنداشته اند .
آن كه گفته ايم : يمين چه در معانى و چه در صور اقوى الجانبين است , در صور
همان بود كه گفته آمد , اما در معانى بدين بيانست كه حكماى الهى , از ديدگاه
توحيدى نضد نظام هستى , موجوداتى را چون عقول مفارقه و نفوس كليه كه به سبب
تاكد وجودى نورى خود به حق سبحانه قرب صدورى دارند و ملائكه صاحب ملك و
اقتدار نسبت به مادون اند و خزائن صفات كمالى و مبادى افعال جمالى و جلالى
آنانند , يمين و مقابل آنها را يسار مى دانند , و همچنين در سلسله طولى هر مرتبه ق
اهر را يمين و مقهور را يسار مى نامند , و به ملكوت ايمن و ايسر , و دهر
ايمن و ايسر و مانند آنها تعبير مى كنند , و انسانهايى را كه بر اثر حشر و حضور و
مصاحبت با آن انوار قاهره , انس با آنها گرفته اند و متصف بصفات آنها و
متخلق به اخلاق آنها شده اند و آنسويى گرديده اند اصحاب يمين مى دانند , و آنانى
را كه روى بدين سوى دارند يعنى دل به دنيا باخته اند , و اليف شهوات نفسى شده
اند , و با اصطبل و علف خوى كرده اند اصحاب شمال مى خوانند , و هر يك از دو
فريق را به طبق و وفق ملكات مكسوب يا مكتسبشان محشور مى دانند كه هر كس مزرعه
وزرع و زارع خود يعنى مهمان سفره خود است .
و آنكه نقل كرده ايم كه( : و قد زعموا انه مستقر الشياطين) شايد مستقر
شياطين
بودن دژ گنگ در آن ايام , مانند ام غيلان بودن اماكن مخصوص در عرف عرب باشد
, چه اين كه غيلان جمع غول است و هر رباينده و تباه كننده را غول گويند . و ام به
معنى جاى است و ام غيلان يعنى جاى غولان , همانطور كه جاى مغز سر را ام الدماغ
گويند , چنانكه در قطعه سى و نهم و نصاب الصبيان آمده است كه :
جبهه چكاد و مفرق فرق و دماغ مغز *** ام الدماغ جاى وى و جمجمه كله
ام غيلان , جايى را گويند كه از انبوهى و انباشتگى درختهاى خاردار , و
نام کتاب : دروس هيئت و ديگر رشته هاي رياضي نویسنده : حسن زاده آملي، حسن جلد : 1 صفحه : 155