هستند , يا هر يك از اعضاى شوراى عالى قضائى حق دارند از طرف شورا امضاء كنند . و يا در عربى مانند ان الله لا يحب كل كفار اثيم يعنى خداوند دوست ندارد هر كس را كه كفران نعمت مى ورزد و گناهكار است .
بطور خلاصه بايد گفت در عام استغراقى به تعداد مصداق , حكم
جزئى وجود دارد . در عام مجموعى يك حكم است و يك موضوع معين . يعنى
مجموع افراد و مصاديق , تحت يك حكم عام قرار مى گيرند . و در عام بدلى
يك حكم است و يك موضوع , ليكن آن موضوع ( مصداق ) , معين و شخص
نيست . بنابراين چون هر يك از افراد تحت عام مى تواند مصداق حكم قرار
گيرد , به عام بدلى مشهور شده است . يعنى چون موضوع يامصداق تحت عام
خصوصيتى ندارد هر يك از افراد آن مى تواند تحت حكم عام قرار گيرد .
ب ) تخصيص :
هر چيز كه دامنه و محدوده عام را محدودتر و كوچكتر كند مخصص , و
اين عمل در اصطلاح اصول تخصيص ناميده مى شود مثال : ورود به منازل افراد
ممنوع است مگر به حكم قانون .
در عبارت بالا عام عبارت است از ممنوعيت ورود به منازل افراد ,
ولى در ادامه جمله استثنائى وجود دارد كه در بعضى موارد خاص , ورود به
منازل را مجاز مى سازد و آن در صورتى است كه ورود به منزل براى كشف
چيزى يا دفع مفسده اى لازم باشد . بنابراين با آوردن اين استثناء قانونى
در دنباله عبارت , از دايره و محدوده حكم