نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم جلد : 1 صفحه : 68
50) بر آن طبعم اگر چه بود قادر
ولى گفتن نبود الاّ به نادر
طبع من اگر چه بر گفتن سخن موزون تسلط داشت و مى توانست سخن
را به نظم درآورد ولى هيچ گاه چنين كارى نكردم مگر در مواقع اضطرار و
در جواب اين نامه كه به نظم درخواست شده بود كه آن را به صورت مثنوى
بيان نمودم.
51) زنثر ار چه كتب بسيار مى ساخت
به نظم مثنوى هرگز نپرداخت
اگر چه من كتاب هاى زيادى به منظور ارشاد و راهنمائى مردم
به نثر نوشتم امّا هرگز به نظم مثنوى نپرداختم از جهت اينكه باعث تكليف و
تكلّف است.
52) عروض و قافيه معنى نسنجد
به هر ظرفى درو معنى نگنجد
عروض ميزانى براى سنجش شعر است.
قافيه از پى رونده، بعضى از آخرين كلمه بيت باشد به شرط آنكه آن كلمه عيناً در آخر ابيات ديگر تكرار نشود.(ف-م)
با عروض و قافيه كه فنون شعرى محسوب مى شوند نمى توان
معانى عرفانى را با آنها سنجيد زيرا عروض و قافيه وسيله سنجش الفاظ و حروف
است و الفاظ حروف نيز ظرفى براى معانى مى باشند بنابراين معانى بلند
عرفان در هر ظرفى نمى گنجد.