responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 263

جان ‌ مقصود نفس ناطقه انسانى است (م - ل)

در زمان ‌ در يك لحظه

استغفر اللّه ‌ از خداوند آمرزش خواستن، توبه، پوزش (ف - م)

اگر جان تو از اين معانى: (هر آنچه غير حق باشد، عدم و «نمود» بى «بود» است و «مخلوق»، «واصل» نيست و سير و سلوك از مخلوق حاصل نمى شود و «عدم» با «وجود» متّحد نمى باشد و خاك تيره با نور مطلق ـ ربّ ـ نسبتى ندارد) ، آگاه شود، در همان لحظه استغفر الله مى گويد و طلب توبه مى كند.

473) تو معدوم و عدم پيوسته ساكن

به واجب كى رسد معدوم ممكن

معدوم ‌ عدم پذير، نابود شونده

واجب ‌ واجب الوجود، حق تعالى

ممكن ‌ ممكن الوجود، موجودات عالم

چون تو از ممكنات عالم مى باشى پس معدوم خواهى بود و عدم نيز پيوسته ساكن است زيرا، حركت از لوازم وجود است.

و سير و سلوك كه حركت معنوى و رفتن به سوى حقّ و رسيدن به واجب الوجود است، آيا از ممكن معدوم حاصل مى شود؟

474) ندارد هيچ جوهر بى عَرَض عين

عَرَض چبْوَد چو لا يبقى زمانين

جوهر ‌ ب199

عرض ‌ ب199

جهان آفرينش مركّب از جوهر و عَرَض است و جوهر بدون عَرَض وجود خارجى ندارد و چون تحقق جوهر به واسطه وجود عَرَض است و عَرَض خود به حكم «لا يبقى العرض

نام کتاب : حديث بي کم و بيش (شرح گلشن راز شيخ محمود شبستري ) نویسنده : محمدی باغملائی، محمدکاظم    جلد : 1  صفحه : 263
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست