ما به نقل پنج قول از بزرگان محققان اكتفا مى كنيم .
الف . نهى در معاملات , و نيز در عبادات , مطلقا دلالت بر
فساد دارد , يعنى نهى , چه به نفس عبادت و معامله تعلق گيرد و چه به وصف
داخل يا به وصف خارج بخورد , مطلقا دال بر فساد است .
ب . نهى در معاملات و نهى در عبادات مطلقا , يعنى نه لغتا و نه
شرعا , دال بر فساد نيست . اين قول از آن دسته اى از شافعيان و دسته اى
از معتزله , مانند ابي عبدالله بصرى و ابى الحسين كرخى و قاضى عبدالجبار ,
و جماعتى ديگر از علماى اهل سنت است .
ج . نهى در عبادات و معاملات مقتضى فساد است شرعا , مثل اينكه
نهى به نفس فعل يا جزئش باشد , مانند زنا , شرب خمر و . . . يا نهى به
وصف خارج باشد ,مثل وضو گرفتن با آب مغصوب يا نماز در اماكن مكروهه يا
بيع وقت نداء يوم الجمعه . قائلان به اين قول مى گويند كه نهى شرعا
دلالت بر فساد دارد , حال آنكه در قول دوم هر دو نهى , يعنى لغتا و شرعا ,
دال بر فساد نيست . اكثر علماى اهل سنت و جماعت مفصلا متذكر اين مسئله
شده اند , و در كتبى مثل[ ( احكامآمدى]) ,[ ( مطارح الانظار]) , و[ (
ارشاد الفحول]) مسائل مربوط به آن ذكر شده است .
د . در قول چهارم , ميان عبادات و معاملات قائل به تفصيل شده و
گفته اند :اگر نهى به عبادت بخورد , دلالت بر فساد عبادت دارد , اما اگر
نهى به معاملهتعلق گيرد , دلالت بر فساد معامله ندارد . امام فخر رازى از
ابى الحسين بصرى اين مطلب را نقل مى كند و امام غزالى هم قائل به همين
نكته است . از علماىشيعه نيز محقق حلى , علامه حلى و صاحب[ ( معالم]) و
ميرزاى قمى ( رحمة الله عليهم ) قائل به اين قولند و در قوانين آمده
است ك هاكثر اماميه بر اين قول رفته اند .
ه . نهى در عبادت و معامله تنها در فعل حسى دلالت بر فساد دارد ,
زيرابرگشتش به عينيت و ذات يا جزء آن است , اما در فعل شرعى دلالت بر
فسادندارد , چون نهى در اينجا به غير خود فعل اقع مى شود , يعنى به امرى
كه خارجاز آن است ( و جزء و وصفش نيست ) مى خورد . بنابراين , اگر چيزى
غير از خود عبادت و معامله در فعل شرعى منهى شد , دلالت بر فساد ندارد .
اكثر علماى حنفى قائل به