فرستاده و اعلان كرده است كه حاضر به طلاق است، ولى مرد هيچ
توجّهى نكرده است. عدم وجود حاكم شرع در جمهورى آذربايجان باعث شده است كه زن بعد
از چهار سال، بدون نفقه سر بار خانواده پدرى باشد. لذا با اين وضع كه مرد به خارج
از كشور رفته است و هيچ نفقهاى هم حاضر نيست بدهد و حتّى در خصوص طلاق نيز اقدامى
نمىكند، آيا زن مىتواند طلاق بگيرد يا نه؟ و نحوه طلاق گرفتن زن در حالى كه مرد
حاضر نيست (با شرايط ذكر شده) چطور مىشود؟
جواب: در فرض سؤال كه زوج حاضر به نفقه دادن نيست و طلاق هم
نمىدهد و حاكم شرع نيز در آن جمهورى وجود ندارد، زن مىتواند به نماينده حاكم شرع
مراجعه كند. يعنى كسى كه از طرف مجتهد جامع الشرائط، مجاز در تصدى امور حسبيّه است
(كه در آن جمهورى چنين افرادى وجود دارند) تا او به زوج اخطار كند و او را ملزم به
پرداخت نفقه يا طلاق كند. پس اگر حاضر نشد و از پرداخت نفقه و طلاق امتناع كرد و
يا اصلا امكان دسترسى و اخطار به او نبود و امكان انفاق از مال او هم نبود، در اين
صورت زن را به تقاضاى خودش، مطلقه مىكند. و پس از مطلقه شدن و گذشتن عده طلاق، به
هر كس مايل بود مىتواند شوهر كند. و در اين مسأله فرقى بين حاضر و غايب بودن زوج
نيست. بلكه ملاك رعايت امور مذكوره است. و مفقود الأثر احكام خاصى دارد كه بايد
رعايت شود.
سؤال 1593: آيا حاكم شرع مىتواند مرد را مجبور به طلاق
دادن زنش كند؟ يا اينكه خودش زن را مطلقه كند؟
جواب: بلى، اگر حاكم، مجتهد جامع الشرائط باشد، در بعضى از
موارد كه صلاح دانست، مىتواند زوج را وادار به طلاق كند و چنانچه زوج، حاضر به
طلاق نشد، حاكم خودش زن را مطلقه مىكند.
سؤال 1594: شخصى مدّت شانزده سال است كه در كشور ايران
مىباشد و زن و بچّهاش در افغانستان بدون سرپرست بسر مىبرند و پدر زنش آمده هرچه
اصرار مىكند حاضر به بازگشت نمىشود، آيا پدر زن مىتواند كه شرعا طلاق دخترش را
بگيرد؟ يا او را اجبار به بازگشت كند يا خير؟