responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پاسداران وحى نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 271

عراق بود، حكومت ظلم و فساد را واژگون كند و ريشه ظلم را بسوزاند و اسلام و مسلمانان را نجات دهد و سنت پيغمبر را زنده كند. و در اين راه تا وقتى اوضاع عراق دگرگون نشده بود، پيش رَوِى شايانى حاصل شد، تا آنجا كه مسلم بن عقيل، با خوشحالى به امام خبر داد، كه همه بزرگان و خردمندان كوفه آماده تشكيل حكومت و پشتيبانى شما هستند. و اين سخن امام كه مى‌فرمايد: «نَحْنُ اوْلى‌ بِوِلايَةِ هذا الأمْرَ مِنْ هولاءِ المُدَّعِينَ مَا لَيْسَ لَهُمْ؛ يعنى ما براى حكومت اسلامى شايسته‌تريم از اينان كه مقام خلافت را بر خلاف حقيقت براى خود ادّعا مى‌كنند»، مربوط به اين زمان است كه تصميم داشت تشكيل حكومت بدهد. در اين زمان نه طالب مسالمت بود و نه طالب كشته شدن. طالب مسالمت نبود براى اين كه با مسالمت امكان هرگونه انقلاب اصلاحى از امام به طور موقت سلب مى‌شد و طالب كشته شدن نبود براى اين كه با كشته شدن آن حضرت با ارزش‌ترين فرد جهان اسلام؛ بلكه جهان انسانيت از دست مى‌رفت و اين براى اسلام خسارت بزرگى بود. و در درجه دوّم يعنى پس از دگرگون شدن اوضاع عراق و تسلط عبيداللَّه بن زياد بر كوفه كه ديگر امكان پيروزى نظامى نبود.

مطلوب امام اين بود- البته مطلوب اضطرارى- كه صلح شرافتمندانه‌اى برقرار كند تا نيروهاى آن حضرت به حالت ذخيره بماند و در آينده اقدامات وسيعى را به نفع اسلام شروع كند. و اين سخن امام حسين عليه السلام كه: «دَعُونِي انْصَرِفُ؛ مرا آزاد بگذاريد برگردم». و سخنانى از اين قبيل مربوط به اين زمان است و در اين زمان امام براى برقرار كردن صلح فعاليتهاى پر ارزش نمود. و در

نام کتاب : پاسداران وحى نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد    جلد : 1  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست