همان
طور كه در فصل پيش اشاره شد با استناد به منابع اسلامى، به ويژه رواياتى كه از
طريق امامان شيعه رسيده است و به استناد تعليم پيامبر صلى الله عليه و آله و
آموختههاى هر امامى از امام پيش از خود، امام معصوم عليه السلام كسى است كه به
اذن خداوند از دانش غيب برخوردار است و آينده براى او بسانِ اكنون، روشن است.
بنابراين،
در اين فصل به طرح دوباره آن، نيازى نيست. و امّا در ميان نويسندگانِ حادثه عاشورا
و تحليلگرانى كه پس از عاشوراىِ شصت و يك هجرى تا اكنون، درباره امام حسين عليه
السلام و حماسه شورانگيزِ آن حضرت نظريهپردازى كردهاند؛ گروهى نسبت به آگاهى
امام عليه السلام از سرنوشت نهايى خود و ياران و خاندانش با ديده ترديد
نگريستهاند و گروهى ديگر، با تبيين قصه عاشورا به گونه طبيعى و از مجارىِ عادى
آگاهى امام عليه السلام را مورد انكار قرار دادهاند؛ يا به تصريح، يا اين كه در
تحقيق و تحليل اين حادثه الهى به راهى رفتهاند كه پايان آن، جز انكار آگاهى امام
عليه السلام از شهادتِ خويش نيست. از اين دست نويسندگان و تحليلگران عاشورا،
نويسنده كتابِ «شهيد جاويد» است، كه در تحليلِ خود از اين حادثه، آگاهى امام عليه
السلام را ناديده انگاشته و به راهى رفته است كه نتيجه آن آگاه نبودنِ امام عليه
السلام از شهادت خويش است. و ما در اين فصل، برآنيم كه نگاهى به اجمال بر نظريه
ايشان داشته باشيم و از خداوند مدد مىطلبيم تا در نقدِ نظريّه اين نويسنده محترم
از راه انصاف و ادب دور نيفتيم: پروردگارا بر ما مگير اگر از ياد ببردهايم