ولى
جمله دوّم اينگونه نيست. در نتيجه در اينجا «وجود» واسطه گرديده تا بتوانيم
«واجبة» را بر «ماهية الصلاة» حمل كنيم، زيرا ماهيت به عنوان جنس است و داراى دو
نوع مىباشد:
موجوده
و غير موجوده. و به تعبير ديگر: چيزى كه بر نوع عارض شده است، به جنس اسناد
دادهايم و اين جزء موارد «بلا واسطة في العروض» است.
نتيجه بحث در ارتباط با عرض ذاتى و عرض غريب
از آنچه گفته شد معلوم گرديد كه تفسير مشهور در رابطه با «عرض ذاتى» داراى اشكالات
فراوانى است و نمىتوان به آن معنا ملتزم شد. ولى تفسير مرحوم آخوند مورد قبول است
و اشكالات وارد برآن قابل حلّ است. و بنا بر تفسير مرحوم آخوند- كه عرض ذاتى را
«بلا واسطة في العروض» مىدانست- هفت قسم از اقسام هشتگانه عرض، داخل در عنوان
«ذاتى» و يك قسم به عنوان «عرض غريب» خواهد بود. يادآورى مىشود كه اين تفسير را
قبل از مرحوم آخوند، مرحوم حاجى سبزوارى و مرحوم ملّا صدرا در حاشيه حكمة الإشراق
پذيرفتهاند.
بحث
چهارم نسبت بين موضوع علم و موضوعات مسائل چيست؟
مهمترين
دليلى كه مشهور بر نياز هر علمى به موضوع واحد ذكر
كردند اين بود كه بر مسائل هر علمى غرض واحدى مترتب است، از اينجا مىفهميم كه بين
مسائل علم، قدر جامعى وجود دارد و آن قدر جامع، در حقيقت قدر جامع بين موضوعات
مسائل مىباشد كه از آن قدر جامع به «موضوع علم» تعبير مىكنند. مرحوم آخوند نيز به پيروى از مشهور
فرموده است: نسبت بين موضوع علم و موضوعات مسائل، نسبت بين كلّى و مصاديق و طبيعى
و افراد است.