نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 479
ما
هرچه فكر مىكنيم معناى پنجمى پيدا نمىكنيم كه واضع براى رسيدن به آن معنا وضع
پنجمى در مورد «زيدٌ قائمٌ» داشته باشد. «شريك البارى» و «اجتماع النقيضين»، داراى
معنا بودند ولى آن معنا در خارج تحقّق نداشت، امّا در اينجا اصلًا معنايى نيست تا
بخواهيم نسبت به تحقّق يا عدم تحقّق آن در خارج بحث كنيم.
توجيه
بعضى از نحويين
بعضى
از نحويين وقتى ملاحظه كردهاند در اينجا معناى پنجمى وجود ندارد كه مركّب براى آن
وضع شده باشد توجيه بدترى ذكر كرده و گفتهاند:
«مفاد مجموعِ مركّب، همان مفاد هيئت جمله خبريه است».
معناى اين عبارت اين است كه هوهويت يا نسبت- كه مفاد هيئت جمله خبريه بود- به دو
وسيله در اختيار مستمع قرار مىگيرد: يكى به وسيله هيئت جمله خبريه و ديگرى به
وسيله مجموع مركّب. سپس گويا به آنان اعتراض شده كه چه نيازى به اين معنا وجود
دارد؟ جواب دادهاند: اين مثل الفاظ مترادف است. يعنى همانطور كه الفاظ، متعددند
و معنا واحد است در اينجا نيز دالّ بر نسبت يا هوهويت، دو چيز است: يكى هيئت جمله
خبريه و ديگرى مجموع مركّب. اينان براى فرار از اشكال اوّل- كه مجموعِ مركّب براى
چه چيزى وضع شده است- اين حرف را زدهاند.
[1] اشكال بر توجيه بعض نحويين:
اين كلام بعض نحويين باطل است زيرا: اوّلًا: مسأله ترادف، مورد اشكال است و بعضى از محقّقين معتقدند: الفاظى كه
[1]- اين مطلب را ابن مالك به بعض نحويين نسبت
داده است. رجوع شود به: محاضرات في أصول الفقه، ج 1، ص 111
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 479