نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 373
آيتاللَّه
خويى «دام ظلّه» سپس براى اثبات مدّعاى خود- كه انشاء امرى نفسانى است و لفظ در
تحقق آن نقشى ندارد- مىفرمايد: ما از كسانى كه در باب انشاء روى لفظ تكيه دارند و
مىگويند: «ايجاد معنا بهوسيله لفظ است»، سؤال مىكنيم: آيا ايجاد معنا توسط لفظ،
مربوط به عالم تكوين است يا مربوط به عالم اعتبار؟ روشن است كه نمىتوان ايجاد
معنا توسط لفظ را مربوط به عالم تكوين دانست، زيرا لفظ «بعتُ» نه در مشترى تغيير
تكوينى ايجاد مىكند و نه در مبيع. و گفتن «اشتريتُ» نه در بايع تغيير تكوينى
ايجاد مىكند و نه در ثمن. و نيز نمىتوان ايجاد معنا توسط لفظ را مربوط به عالم
اعتبار دانست، لفظ چه دخالتى مىتواند در عالم اعتبار داشته باشد؟ همان اعتبار
نفسانى بايع و مشترى كافى است كه ملكيت در عالم اعتبار تحقق پيدا كند. بلى، تنها
نقشى كه لفظ دارد اين است كه مىآيد و اعتبار نفسانى را- كه امرى پنهان است- آشكار
و ظاهر مىكند. [1] بررسى كلام آيتاللَّه خويى «دام
ظلّه»: اوّلًا: آنچه ايشان فرمود، خلاف وجدان است. ما وقتى به عرف و عقلاء و متشرعه
مراجعه مىكنيم، مىبينيم معاملات آنان به مجرّد اعتبار نفسانى تحقّق پيدا
نمىكند.
مثلًا
در باب نكاح- كه معاطات در آن متصوّر نيست و حتماً بايد لفظ در كار باشد- آيا
مىتوان ملتزم شد كه مجرّد موافقت قبلى در تحقق زوجيت كافى است و صيغه هيچگونه
نقشى در اين زمينه ندارد بلكه فقط براى پرده برداشتن از انشاء نفسانى
بهكاررفتهاست؟ اگر ما به وجدان خود مراجعه كنيم مىبينيم صيغههاى انشائى جنبه
احداثى دارند نه جنبه حكايت از چيزى كه حادث شده است. در مورد بيع هم مسئله
اينگونه است. ثانياً: ما معتقديم ايجاد معنا توسط لفظ،
مربوط به عالم اعتبار است، و با وجود