نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 310
است
ولى وقتى گفته مىشود: «زيد في المدرسة»، بين «زيد» و «مدرسه» ارتباط ايجاد
مىشود. سؤال مىشود: با استعمال، چه ارتباطى بين اين دو ايجاد مىشود كه قبل از
استعمال وجود ندارد؟ آيا ايجاد ارتباط به اين معناست كه حتى اگر زيد در خانه باشد
به مجرّد اينكه شما گفتيد: «زيد في المدرسة»، بهطور ناگهانى خودش را در مدرسه
مىبيند؟ و برفرض كه ارتباط اينگونه باشد آيا اين ارتباط امرى واقعى است يا چيزى
جز تخيّل نيست؟ اگر ارتباط واقعى است چرا قبل از استعمال وجود نداشت؟ پس مقصود شما
از ايجاد ارتباط چيست؟ درحالىكه در باب عقود و ايقاعات اگرچه به كار بردن عنوان
«ايجاد» داراى مسامحه است ولى در آنجا «أنكحت» و «قبلت» مىآيد و به چيزى كه وجود
نداشته است واقعيت اعتبارى مىدهد. يعنى نفس همين الفاظ، با قصد معنا چنين نقشى را
داشته است كه به زوجيت واقعيت اعتبارى داده است. محقق نائينى رحمه الله چارهاى
ندارد جز اينكه ارتباط را در دايره الفاظ مطرح كند- همان گونه كه از كلام ايشان
استفاده مىشود- و بگويد: بين اسماء و حروف تفاوت وجود دارد چون اسماء با قطعنظر
از جمله، داراى معنا هستند ولى حروف فقط در ضمن جمله معنا دارند و با قطعنظر از
جمله معنايى ندارند. بنابراين نقش حروف، ايجاد ارتباط در مقام لفظ است زيرا اگر مىگفتيم:
«زيد المدرسة»، صحيح نبود، ولى «زيدٌ في المدرسة»، صحيح است. در نتيجه محقق نائينى
رحمه الله بايد ملتزم شود كه حروف هيچ معنايى ندارند پس چرا مىگويد: معانى حروف
ايجادى است؟ و چرا به باب عقود و ايقاعات تشبيه مىكند؟
نظريه
پنجم (نظريه محقق اصفهانى رحمه الله)
گفتيم
كه مرحوم آخوند در باب حروف مسأله «لحاظ استقلالى» و لحاظ «حالة للغير» را مطرح
كرد. محقق اصفهانى رحمه الله ابتدا اشكالى بر مرحوم آخوند وارد كرده مىفرمايد: طبيعتى كه در ذهن به دو صورت لحاظ مىشود بايد
حقيقت و واقعيت خارجى آن نيز به دو
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 310