نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 273
حصّهاى
از آن. زيد يك انسان كامل است نه حصهاى از انسان، بكر نيز اينگونه است و ... و
از طرفى قائل به اصالة الوجود مىباشيم. معناى اصالة الوجود اين است كه غير از اين
افراد، براى چيز ديگرى نمىتوان واقعيت قائل شد. هزار فرد يعنى هزار واقعيت.
بنابراين
در مسأله فوق، ما هزار واقعيت انسان يعنى هزار انسان كامل داريم. ما مسأله آباء و
اولاد را- كه مرحوم عراقى قائل بود- قائليم ولى مىگوييم: هر فردى، از طرفى
واقعيتِ انسانيت را دارد و از طرفى خصوصيات و عوارض فرديه را داراست. و همه افراد
در واقعيتِ انسانيت مشتركند ولى در خصوصيات فرديّه تغاير دارند. در نتيجه، زيد و
بكر اگر در رابطه با كلّى حساب شوند مغايرت ندارند و هر دو انسان مىباشند ولى اگر
در رابطه با خصوصيات فرديه ملاحظه شوند، بين آنان مغايرت كامل تحقّق دارد. پس
اينگونه نيست كه اگر ما قائل به اصالة الوجود شديم ديگر راهى براى حلّ مسأله كلّى
طبيعى و افراد- غير از مسئله حصص- نداشته باشيم، بلكه همين معناى معروف و مشهور-
در رابطه با وضع عام و موضوع له عام- با اصالة الوجود سازگار است.
هم
واقعيت، از آنِ وجود است و هم كلّى طبيعى در خارج به وجود افراد وجود پيدا مىكند
و هم هريك از افراد، تمام كلّى طبيعى مىباشند و هم هر فرد داراى عوارض و خصوصيات
مشخّصهاى است و هيچ تالى فاسدى بر اين معنا مترتب نيست.
مقام
سوم وقوع و عدم وقوع اقسام ممكن وضع
در
اينجا بحث مىكنيم كه آيا اقسام ممكن وضع، در خارج نيز مصداق دارند يا نه؟ در
رابطه با وقوع «وضع عام و موضوع له عام» در خارج بحثى نيست و مثال آن، اسماء
اجناس- مثل رجل- است. «وضع خاص موضوع له خاص» نيز در خارج واقع شده و مثال آن
اعلام شخصيّه- مثل زيد- است كه واضع در آنها معناى جزئى را تصور كرده و لفظ را
براى
نام کتاب : اصول فقه شيعه نویسنده : فاضل لنكرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 273