responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد    جلد : 1  صفحه : 32

رو، اختيار اسقاط، انتقال و تعهد عليه آن به دست مكلف نخواهد بود.

«تكليف» در نگاه لغت دانان، از ريشه كلفت (رنج و سختى) گرفته شده و از اين رو، به معناى امر كردن به چيزى خواهد بود كه انجام آن سخت و دشوار مى‌نمايد. [1] اين واژه در قاموس دين، به حكم و فرمان الهى اطلاق مى‌گردد.

مرحوم لاهيجى، «تكليف» را در اصطلاح اين گونه تعريف كرده است:

تكليف، خطابى است الهى، متعلق به افعال عباد از جهت اتصاف به حسن و قبح بر سبيل اقتضا يا بر سبيل تخيير؛ و مراد از اقتضا، طلب است، و طلب يا متعلق است به فعل يا ترك. و تخيير، تسويه است ميان فعل و ترك. برهمين اساس، اوامر الهى درپنج قسم منحصر است: وجوب، حرمت، ندب، كراهت و اباحت. اين احكام از آن جهت كه از اقسام حسن و قبح مى‌باشد، متصف هستند به عقليه، و از آن حيث كه شرع (نقل) بر آن وارد شده، متصف شوند به شرعيه. [2]

برخى از فقيهان معاصر، «تكليف» را در مقابل «حكم» قرار داده‌اند؛ چه اينكه حكم به خودِ امر و فرمان گفته مى‌شود، در حالى كه تكليف، عمل مكلفان در برابر فرمان الهى خواهد بود. وانگهى، تكليف دشوارى و مشقت را به همراه دارد اما، در حكم كه از عالى به دانى صادر مى‌شود، رنج و كلفتى نيست. [3]

ناگفته نماند، مخاطبِ تكليف علاوه بر شرايط خاص هر تكليف، بايد از اهليّت (بلوغ، عقل و قدرت) نيز برخوردار باشد و از اين رو، مكلف كردن كودك، ديوانه و ناتوان از سوى حكيم نامعقول خواهد بود. [4]


[1]. ابن منظور، پيشين، ج 13، ص 100؛ احمد بن محمد فيومى، پيشين، ص 537.

[2]. عبدالرزاق فياض لاهيجى، گوهر مراد، چاپ اول، (تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1372)، ص 347- 346.

[3]. رك: عبد الله جوادى آملى، حق و تكليف در اسلام، چاپ اول، (قم، مركز نشر اسراء، 1384)، ص 32.

[4]. ر. ك: فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت، چاپ اول، (قم، مؤسسه دائره المعارف فقه اسلامى، 1384)، ج 2، ص 609.

نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد    جلد : 1  صفحه : 32
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست