نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد جلد : 1 صفحه : 123
حقوق آدمى كه در نتيجه آن، فرد مىتواند از حقوق مجاز خود
در حال حيات، پس از مرگ نيز استفاده نمايد. و از آنجا كه عقل و شرع، انسان را در
حال حيات، مسلّط بر بدن خود مىدانند، وصيت به برداشت اعضاى پيوندى او، ادامه همان
حق خواهد بود. [1]
مع الوصف، نگره برگزيده آن است كه اين وصيت، مقتضى نفوذ
نخواهد داشت؛ زيرا آنسان كه اشارت رفت، قاعده «الناس مسلطون على أنفسهم» مشرّع نبوده، اصل سلطه انسان، در اين حدّ كه جواز قطع
اعضاى او را شامل گردد، محرز نيست. بنابراين، با ادله وصيت، نمىتوان آن را براى
پس از مرگ نيز، استمرار بخشيد؛ چه اينكه معناى اين قاعده آن است كه انسانها فقط
در محدوده قوانين شرعى، بر بدن خويش سلطه دارند و كسى در اين محدوده، حق مزاحمت با
آنان را ندارد.
ناگفته پيداست كه عدم نفوذ وصيت، با چشم پوشى از حالت اضطرار
است و گرنه، چون در حالت اضطرار، اين حق براى انسان وجود دارد كه برخى از اعضاى
غير حياتى خود را به بيماران اعطا نمايد، طبعاً مىتواند به وصيت آن نيز اقدام
نمايد.
چهارم. نقش اذن اولياء در جواز برداشت عضو
بر اساس آيين نامه اجرايى پيوند اعضا از مردگان مغزى، علاوه
بر وصيت بيمار، شرط ديگرى نيز در عرض آن، با عنوان «موافقت ولى ميت» ذكرشده است.
البته، مصداق «ولى ميت» نيز در ماده 7 آيين نامه مذكور، به عنوان ورّاث كبير
قانونى ذكر شده و رضايت تمامى آنان، الزامى فرض گشته است. [2]
[2]. ولى ميت، همان
ورّاث كبير قانونى هستند كه مىتوانند رضايت خود را مبنى بر پيوند اعضا اعلام
نمايند. رضايت كليه ورثه ياد شده لازم است. رك: باقر لاريجانى، پيشين، ص 429.
نام کتاب : مرگ مغزى نویسنده : ستوده، حميد جلد : 1 صفحه : 123