نام کتاب : آئين كيفرى اسلام نویسنده : ترابى شهرضايى، اكبر جلد : 1 صفحه : 331
اشكالى
كه پيش مىآيد اين است كه در روايت محمّد بين قيس، حدّ جلد را نيز منوط به شهادت
بر معاينهى ايلاج و اخراج گرفته است. البته اين روايت به طريق شيخ كلينى رحمه
الله چنين است:
وعنه،
عن أحمد وعن عليّ، عن أبيه، جميعاً عن ابن أبي نجران، عن عاصم بن حميد، عن محمّد
بن قيس، عن أبي جعفر عليه السلام، قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: لا يرجم
رجل ولا امرأة حتّى يشهد عليه أربعة شهود على الإيلاج والإخراج. [1] سند هر دو روايت به عاصم بن حميد و
محمّد بن قيس منتهى مىشود؛ ليكن در روايت صدوق رحمه الله «لا يجلد» و در روايت
كلينى رحمه الله «لا يرجم» است. در حقيقت، اين دو روايت يك سند دارد. حال، كدام يك
از دو مضمون از معصوم عليهما السلام صادر شده است؟ و آيا امام عليه السلام در
يكجا مسأله رجم و در جاى ديگر مسأله تازيانه را فرموده است؟ به هر حال، ما بين
اين دو مطلب مردد هستيم. قدر مسلّم از اين روايات، معلّق بودن رجم به رؤيت ايلاج و
اخراج است؛ و اين نظريه، مختار شيخ طوسى رحمه الله و مرحوم مجلسى است.
در
مقابل اين نظريه، مشهور قريب به اتّفاق، فرقى بين زناى احصانى و غير آن نگذاشته،
مطلق شهادت بر زنا را منوط به معاينه و مشاهده دانستهاند؛ در حالى كه روايات به
رجم مربوط بود. روايت محمّد بن قيس نيز بين رجم و جلد مردّد است و بر خلاف صاحب
جواهر رحمه الله [2]
كه اعتماد بر روايت جلد كرده؛ ما نمىتوانيم به آن اتّكا كنيم. زيرا، به نظر ما،
يك روايت بيشتر نيست؛ و نمىدانيم كدام لفظ از امام عليه السلام صادر شده است.
دفع
اشكال: يك روايت مردّد بين صحيح و حسن داريم كه اطلاق آن شامل زناى احصانى
و غير آن مىشود: عليّ بن إبراهيم في تفسيره عن أبيه، عن حمّاد، عن حريز، عن أبي
عبداللَّه عليه السلام قال: القاذف يجلد ثمانين جلدةً ولا تقبل له شهادة أبداً
إلّابعد
[1]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 371، باب 12 از
ابواب حدّ زنا، ح 2.