نام کتاب : آئين كيفرى اسلام نویسنده : ترابى شهرضايى، اكبر جلد : 1 صفحه : 205
مىشود؛
در صورتى كه در طلاق بائن رجم نداريم. از اين رو، شيخ طوسى رحمه الله بعد از نقل
روايت، گفته است: اطلاقى كه در سؤال اوّل است را بايد به يكى از دو صورت توجيه
كرد:
يا
طلاق را حمل بر طلاق رجعى كنيم و شاهدش صحيحهى يزيد كناسى [1] است؛ و يا بگوييم سؤال از مردى است كه
دو زن دارد، و يكى را طلاق داده است؛ پس، شرايط احصان در او موجود است.
امّا
در سؤال دوم، فقط توجيه اوّل- يعنى طلاق رجعى- ممكن است؛ زيرا، تصوّر دو شوهر براى
زن معقول نيست.
ب: در هر دو قسمت روايت، مسألهى مرگ مطرح است؛ در حالى كه عدّهى وفات
مانند طلاق بائن است. و در اين روايت، به رجم زانى حكم شده است، در صورتى كه در
صحيحهى يزيد كناسى داريم: «وإن كانت تزوجّت في عدّة بعد موت زوجها من قبل انقضاء
الأربعة أشهر والعشرة أيّام فلا رجم عليها وعليها ضرب مائة جلدة». [2] اگر زن در عدّه وفات شوهرش قبل از به
پايان رسيدن چهار ماه و دو روز، مرتكب زنا شد، رجمى بر او نيست و به او صد تازيانه
زده مىشود. و اين دو با هم منافات دارند؛ علاوه بر اين كه مرد براى فوت زنش عدّه
ندارد.
شيخ
طوسى رحمه الله مسألهى وفات را بر وَهم راوى حمل كرده است؛ يعنى راوى پيش خود
خيال كرده مرگ نيز مانند طلاق بوده و آن را اضافه كرده است. زيرا، بعيد است امام
عليه السلام مرگ را مطرح و در آن به صراحت به رجم حكم كند. [3] مؤيّد اين حمل نيز، ويژگىهاى راوى
است كه گفتهاند: عمّار ساباطى از اينگونه تخيّلات زياد دارد؛ چيزى كه جزء روايت
نيست را داخل در روايت مىكند.
احتمال
ديگرى داده شده كه در قسمت اوّل، كلمهى «ماتت» محرّف «بانت» است؛ زيرا، اين دو
كلمه در رسم الخط به همديگر نزديك هستند. ليكن اين احتمال ضعيف است؛ چه آنكه در
قسمت دوم چنين خصوصيّتى در «مات» و «بان» نيست.
[1]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 396، باب 27 از
ابواب حدّ زنا، ح 3.