رد استدلال:
چنين انحصارى از آيه شريفه به دست نمىآيد و اساساً آيه شريفه در مقام حصر مخلوقات
در مذكر و مؤنث نمىباشد، بلكه مىفرمايد كه موجود نر و ماده ازنطفه آفريده شده
است.
دليل سوم: يوصيكُمُ اللهُ فى اولادِكُم لِلذَّكَرَ مِثلُ
حَظّ الانثَيين؛ [1]
خداوند به شما درباره فرزندانتان سفارش مىكند: سهم پسر،
چون سهم دو دختر است.
وجه استدلال:
آيتالله ميرزا حسن بجنوردى در وجه استدلال آيه فوق، بر عدم وجود طبيعت ثالثه مىگويد:
آيه شريفه، فقط به جنس پسر ودختر اشاره نموده است، اگر جنس
سوم وجود داشته باشد، لازم مىآيد كه خداوند يك قِسم از اولاد را مهمل و بيهوده
گذاشته باشد و حكم شرعى ارثِ او را بيان نكرده باشد، و چنين امرى خيلى بعيد است.
واژه «اولاد كم» در صدر آيه شريفه، دلالت بر اين دارد كه وصيت الهى درباره تمام
اولاد است، نه قِسم خاصى از اولاد. همانا جمع مضاف- اضافه واژه «اولاد» به «كُم»-
دلالت بر عموم دارد. [2] رد استدلال: استدلال فوق قابل قبول نيست؛ چه
اين كه، آيه شريفه در مقام بيان نفى جنس سوم نيست، بلكه در نظام بيان اين نكته است
كه اگر اولاد شما مذكر و مؤنث باشد، براى مذكر، دو برابر سهم مؤنث، ارث در نظر
گرفته شده است. اساساً برخى احكام شرعى ارث، با توجه به روايات اسلامى به دست
مىآيد. در برخى روايات اسلامى آمده كه ارثِ
خنثاى مشكل، مجموع نصف ارث پسر و نصف ارث دختر است.
بنابراين، عدم بيان حكم ارثِ خنثى، در آيه فوق، به معناى اهمالِ حكم شرعى در مورد
خنثى نيست.
علاوه بر آيات فوق، به آيات ديگرى بر عدم وجود جنس سوم
استناده شده است، [3]