است كه در مورد خنثىها (دو جنسىها) مىباشد. فقه اسلامى
كه سابقهاى بيش از هزار سال دارد همواره در مورد مسايل فقهى اين گروه سخن گفته
است، مانند: ارث، ازدواج، حجاب، نماز و ....
در ذيل به يك واقعه تاريخى در مورد يك دو جنسى كه در زمان
حضرت اميرالمومنين على (ع) اتفاق افتاده است اشاره مىكنيم:
شُريح قاضى در حالى كه در مجلس قضاوت حضور داشت، ناگهان زنى
وارد شد و گفت: اى قاضى! ميان من و دشمنم قضاوت كن.
شريح به آن زن گفت: دشمنت كيست؟
زن گفت: تو هستى.
شريح گفت: راهش دهيد.
او را راه دادند و او وارد مجلس شد.
سپس قاضى به او گفت: شكايتت چيست؟
گفت: من، هم آنچه را مردان دارند دارم و هم آنچه را زنان
دارند.
شريح گفت: اميرمؤمنان على (ع) بر اساس مجراى ادرار قضاوت
مىكند.
وى گفت: من از هر دو مجرا ادرار مىكنم و از هر دو با هم
قطع مىشود.
شريح گفت: به خداوند سوگند! من چيزى شگفتانگيزتر از اين
نشنيدم.
زن گفت: شگفت انگيزتر از اين هم است.
شريح گفت: آن چيست؟
گفت: شوهرم بامن آميزش كرد و من از او بچه آوردم و نيز من
با كنيزم آميزش كردم و او از من بچه آورد!
شريح- با شنيدن اين خبر- در حالى كه بشدّت شگفت زده بود،
دست بر دست زد.
آنگاه اميرمؤمنان (ع) آمد و شريح گفت: اى امير مؤمنان! بر
من چيزى وارد شده كه شگفت آورتر از آن را نشنيدم. سپس داستان آن زن را حكايت كرد.
آن گاه اميرمؤمنان (ع) در اين باره، از آن زن پرسيد.