چگونه در قرارداد مطرح مىكنيد و آيا آن ولايتى كه (خطاب به
آقاى عالمى) قاضى دارد اين ولايت به سرپرستان منتقل مىشود؟ در نهايت اين سؤال هم
باز راجع به ادعاى شما درباره قرارداد مطرح است كه ماهيت قرارداد را در نهايت بايد
تحت يك پرچمى ببريد، ايا ولايت است، وكالت است و بر آن اساس آثار را برايش ذكر
كنيد و در نهايت اينكه چرا با حكم حاكم يا ايقاع چنين آثار و تعهداتى را نمىشود
حاكم كرد و نياز به قرارداد است.
حجت الاسلام عالمى (نظريهپرداز)
وقتى ما ولى را حاكم شرع دانستيم فكر مىكنم تنها ولايت بر
قضا نداشته باشد بلكه ولايت او دايره اش وسيع تر است، ما حاكم را «ولى من لا ولى
له» مىدانيم لذا تعميم دارد، نه اينكه منحصرش كنيم و بگوئيم فقط در بحث قضايى حكم
كن، اما نسبت به موارد ديگر اختيارى ندارى. پس فكر مىكنم اين روشن باشد. مطلب
بعدى اين كه ولايت از مواردى نيست كه بخواهد منتقل شود، ايشان به عنوان طرف
قرارداد است مثل پدرى كه براى نگهدارى فرزندش در مهدكودك طرف قرارداد مىشود و
قرارداد امضا مىكند. اگر مبنايمان اين شد كه بايد اين را تحت عقود معيّن ببريم،
چارهاى نداريم كه يك وكالتى به او بدهيم و اين را تحت عنوان عقد وكالت درست كنيم.
ولى آن را مىتوان به عنوان يك قرارداد مستقل هم مطرح كرد، مثل