نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 97
«حدس سرعت انتقال ذهن از مبادى به مطالب است و آن مقابل فكر و رويّت
است» (تعريفات جرجانى). «ذهن قوت استعدادى است نفس را در اكتساب حدود و رأيها. و
فهم شايستگى اين قوت تحصيل تصورى را كه نفس منبعث شود در طلب آن. و حدس قدرت اين
قوت بر اقتناص حد اوسط در هر مطلوب بذات خود» (شفا، برهان، ص 192- اساس، ص 410).
«حدس آن است كه همينكه مطلوب به ذهن خطور كند، حد اوسط بدون هيچ طلبى در ذهن
متمثّل شود. و اين بسيار اتفاق مىافتد. يا اينكه يكى از دو مقدمه به ذهن بيايد و
دفعة يكى از حدود (اصغر يا اكبر) از ذهن بگذرد و نتيجه بدون فكر و طلب ساخته شود»
(شفا، برهان، ص 13). «ذكاء عبارت است از جودت حدس» (شفا، برهان، ص 192).
حدسيّات
يكى از
اقسام ششگانه يقينيّات و آن قضايائى است كه از روى حدس بر انسان معلوم و يقينى
باشد. مانند آنكه «نور ماه مستفاد از خورشيد است».
«تعليم و
تعلّم باشد كه فكرى بود و آن چنان بود كه تأليف مقدمات از حدود، يا تصور حدود، به
اكتسابى بود كه قوّت فكر كرده باشد بعد از تجشّم طلب، و باشد كه حدسى بود و
آنچنان بود كه بعضى از آن تأليفات يا تصورات بىتجشّم طلب در ذهن متمثّل شود.»
(اساس، ص 344)، «حدسيات چنانكه نور ماه از آفتاب است و اين بعد از مشاهده اختلاف
تشكّلات ماه بود بحسب بعد و قرب از آفتاب، و وقوف بر احوال خسوفات» (اساس، ص 345).
حدّ كردن
چيزى را
با حد تعريف كردن، تحديد.
(- حدّ، ص
252)
«و حد
كردن آن بود كه نزديكترين جنس چيز بگيرى، چنانكه حيوان مردم را، و آنگاه فصل
ذاتى وى بيارى، چنانكه ناطق.
پس گوئى
مردم حيوان ناطق است» (دانشنامه، ص 26).
حدّ كهين
(- اصغر،
حد اصغر، ص 96) (-/ حد مهين).
«و طلب
قياس، طلب حدّ ميانگين است.
زيرا كه
حد كهين و حد مهين خود اندر مسأله حاضر بوند» (دانشنامه، ص 116).
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 97