نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 42
بالعرض
به حسب
عرض، به سبب عرض (-/ بالذات).
«حمل
محمولات بر موضوعات يا بالذات بود و بر حسب امر طبيعى، يا بالعرض و خلاف آنچه
مقتضاى طبع بود فى نفس الامر» (اساس، 290).
بالفعل
به تحقق،
به فعليت، از روى فعليت، در حال فعليت، مثلا تخممرغ بالفعل تخممرغ است. يعنى
تخممرغ بودن آن فعليت و تحقق دارد، ولى بالقوه جوجه است.
همچنين
كودك دو ساله بالفعل بىسواد است و بالقوه باسواد (-/ بالقوه).
«اقترانى
آن بود كه نتيجه و نقيضش هيچ كدام بالفعل در قياس مذكور نبود» (اساس، 189)
«متقابلان دو چيز را گويند كه يك موضوع را در يك زمان مجتمع نتوانند بود بالفعل، و
اگرچه بالقوه هر دو آن موضوع را توانند بود» (اساس، 53).
بديهى
تصور يا
تصديقى كه خودبخود روشن و معلوم باشد و از معلومات ديگر بدست نيامده باشد. (-
اوّليّات، ص 34) (- اوّلى، ضرورى، بيّن، غير مكتسب) (-/ نظرى، مكتسب).
برهان
برهان
قياسى است كه مقدمات آن منحصرا از قضاياى يقينى (- يقينيات) (يعنى محسوسات، و
اوّليّات، و تجربيّات، و متواترات، و حدسيّات و قضايائى كه قياسات آنها با آنها
است) يا از قضايائى كه در تحليل منتهى به يقينيّات شود تأليف شده است و قياس هم
البته از ضروب منتج است.
چون در
برهان مقدّمات يقينى و ضرورى است (اگرچه لفظ جهت معمولا در آن محذوف است) و نتيجه
هم لازم مقدّمات است، در صورتى كه مقدّمات مؤلّف به تأليفى صحيح باشد، نتيجه هم
بالذّات و بالضّروره يقينى است. و يقين اعتقادى است جازم موافق واقع، و اعتقاد
جازم مركّب از دو تصديق است: يكى تصديق به فلان نسبت، و ديگر تصديق به اينكه نقيض
آن كاملا باطل است.
بنابراين
قياس برهانى شريفترين نوع قياس است. يعنى قياسى است كه هم صورت و هم مادّه آن هر
دو در نهايت استوارى و اتقان است. و بنابراين نتيجهاش كاملا متيقّن است و در آن مجالى
براى چون و چرا و تشكيك نيست.
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 42