واژهنامه انگليسى- فارسى
A
(Symbol -)
قضيّه موجبه كليه. يعنى 1- نماد
وقتى پيش از قضيّه بيايد، نماينده موجبه كليه
(A -Proposition)
. بودن آن است
مأخوذ از نخستين حرف
Affirmo
است.
2- نماد قضيّه موجههاى كه در آن اصل قضيّه و جهت قضيّه هردو موجبه باشد. مانند «هر انسانى بالضّروره حيوان است».
Abduction
در اصطلاح ارسطو قياسى است كه كبراى آن صادق و محقّق است و صغراى آن محتمل. و البته نتيجه آن هم محتمل خواهد بود. قياس محتمل.
Absolute necessary
ضروريّه مطلقه (قضيّه)
Abstraction
تجريد، انتزاع
Abstract
انتزاعى، تجريدى، منتزع
Abstract term
1- لفظ انتزاعى، لفظ مجرّد، اسم مجرّد، حدّ مجرّد.
2- معنى مجرّد.
Absurd
باطل، محال
Accident
1- عرض (در مقابل جوهر)
2- عرضى (در مقابل ذاتى)، عرض عامّ
Accidental
عرضى