Action (/-Passion)
فعل (يكى از مقولات عشر)
Actual
بالفعل
Adequate
1- مطابق، موافق
(مثلا صورت ذهنى ما كاملا مطابق شىء خارجى است).
2- تامّ و كامل در اصطلاح اسپينوزا (بعنوان صفت براى تصوّر).
A Dicto Secundum quid ad
dictum
نوعى مغالطه كه از آنچه به نحو مقيّد و محدود صحيح است، نتيجهاى مطلق و عامّتر گرفته شود.
(مثلا از اينكه فلان رژيم غذايى براى فلان مزاج مناسب است، نتيجه بگيرند كه آن رژيم براى هر مزاجى مناسب است).
Affirmation
ايجاب
Affirmation of the consequent
مغالطه با وضع تالى
Alogic
ماوراء منطق، خارج از حيطه منطق، بيرون از دايره منطق. البته بمعنى مخالف و مقابل منطق
(antilogic)
نيست. بلكه مراد امورى است كه
نمىتوان آنها را در قلمرو منطق و در قالبهاى
» illogic «
بكارمنطقى جاى داد. بعضى بجاى آن
مىبرند. مثلا مىگويند فلان فرض
است (يعنى اثبات آن از راه منطق ميسّر نيست.
چنانكه نفى آن نيز از راه منطق ممكن نيست) نه
» antilogic «
Alterity (/-identity)
غيريّت، اين نه آنى، اين جز آنى.
Alternative
منفصله (صفت براى مجموعه قضايائى كه تنها يكى از آنها صادق است).
(-exclusive disjonction)
Alternative denial
منفصله مانعة الجمع
Alternative proposition
قضيه منفصله مانعة الخلّو
Ambiguity
اشتراك لفظ، دو معنى داشتن يك لفظ مفرد يا يك لفظ مركب. ايهام[42]
Amphibolia
ممارات. معنى متعدد داشتن يك لفظ مركب[43]
» ambiguity «
را
amphibolia راتنها براى الفاظ مفرد بكار برند و
» equivoc «را در معنىبراى جملهها يا قضايا. و
عام كه شامل هردو باشد.