responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 326

Action (/-Passion)

فعل (يكى از مقولات عشر)

Actual

بالفعل‌

Adequate

1- مطابق، موافق‌

(مثلا صورت ذهنى ما كاملا مطابق شى‌ء خارجى است).

2- تامّ و كامل در اصطلاح اسپينوزا (بعنوان صفت براى تصوّر).

A Dicto Secundum quid ad

dictum

نوعى مغالطه كه از آنچه به نحو مقيّد و محدود صحيح است، نتيجه‌اى مطلق و عامّتر گرفته شود.

(مثلا از اين‌كه فلان رژيم غذايى براى فلان مزاج مناسب است، نتيجه بگيرند كه آن رژيم براى هر مزاجى مناسب است).

Affirmation

ايجاب‌

Affirmation of the consequent

مغالطه با وضع تالى‌

Alogic

ماوراء منطق، خارج از حيطه منطق، بيرون از دايره منطق. البته بمعنى مخالف و مقابل منطق‌

(antilogic)

نيست. بلكه مراد امورى است كه‌

نمى‌توان آنها را در قلمرو منطق و در قالبهاى‌

» illogic «

بكارمنطقى جاى داد. بعضى بجاى آن‌

» illogic «

مى‌برند. مثلا مى‌گويند فلان فرض‌

است (يعنى اثبات آن از راه منطق ميسّر نيست.

چنانكه نفى آن نيز از راه منطق ممكن نيست) نه‌

» antilogic «

Alterity (/-identity)

غيريّت، اين نه آنى، اين جز آنى.

Alternative

منفصله (صفت براى مجموعه قضايائى كه تنها يكى از آنها صادق است).

(-exclusive disjonction)

Alternative denial

منفصله مانعة الجمع‌

Alternative proposition

قضيه منفصله مانعة الخلّو

Ambiguity

اشتراك لفظ، دو معنى داشتن يك لفظ مفرد يا يك لفظ مركب. ايهام‌[42]

Amphibolia

ممارات. معنى متعدد داشتن يك لفظ مركب‌[43]

» ambiguity «

را


(1 و 2). لالاند پيشنهاد مى‌كند كه‌

amphibolia راتنها براى الفاظ مفرد بكار برند و

» equivoc «را در معنى‌براى جمله‌ها يا قضايا. و

عام كه شامل هردو باشد.

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 326
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست