responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 279

زيرا حرف كه اساسا خود معنى مستقلى ندارد، و كلمه كه خود بايد به چيز ديگر اسناد داده شود، هيچ يك صلاحيت موضوع بودن ندارند.

قضيه از حيث موضوع به چهار قسم منقسم مى‌شود: شخصيه، طبيعيه، مهمله، محصوره يا مسوّره. (- محكوم عليه، مسند اليه، مخبر عنه) (-/ محمول).

«چون دو معنى در ذهن آيد و يكى را وصف كنند به ديگر معنى، نه به آن طريق كه حقيقت هردو يكى باشد، بل به آن طريق كه گويند آنچه اين معنى بر او اطلاق كنند، همان است كه ديگر معنى بر او اطلاق كنند، آن دو معنى را موضوع و محمول خوانند ...» (اساس، ص 18). «هرقضيه حملى مشتمل بر سه جزو باشد: موضوع و آن محكوم عليه باشد در آن، و محمول و آن محكوم به [باشد]، و نسبت محمول به موضوع أعنى حكم به صدق او بر آن، و آن را ايجاب خوانند ...» (درّة، ص 54).

2- محلّ بى‌نياز از حالّ. به عبارت ديگر محلى كه قائم به خود و مقوّم حالّ باشد و احتياجى به حالّ نداشته باشد. مثلا جسم موضوع است براى رنگ و شكل و سردى و گرمى كه همه حالّ در آنند و قائم و وابسته بدان. در صورتى كه جسم از آنها بى‌نياز است. اين است كه در تعريف عرض مى‌گويند: ماهيتى كه چون آن را در اعيان بيابند وجودش در موضوع باشد.

3- آنچه در علم درباره خواص و اعراض ذاتى آن بحث مى‌شود. مثلا كميت متصل موضوع علم هندسه، و كميت منفصل موضوع علم حساب است، و تن انسان از حيث صحت و مرض موضوع علم طب.

«هرعلمى برهانى را سه چيز بود: يكى را موضوع خوانند، و يكى را آثار ذاتى [- اعراض ذاتى‌]، يكى را مبادى. موضوع آن چيز بود كه اندر آن علم نظر اندر حال وى كنند، چنانكه تن مردم مر پزشكى را، و چنانكه اندازه مر هندسه را، و چنانكه شمار مر علم حساب را، و چنانكه آواز مر علم موسيقى را.» (دانشنامه، ص 134).

4- وضع شده به ازاى معنائى، چيزى كه بوضع و قرارداد بعنوان علامت چيزى تعيين شده است. مثلا الفاظ موضوع‌اند به ازاى معانى. و بهمين‌جهت آنها را مستعمل و مفيد نيز مى‌نامند، در برابر لفظ مهمل كه به ازاى معنايى وضع نشده است (-/ مهمل).

«و همچنين گاه باشد كه يك لفظ هم به ازاء معنى موضوع باشد، و هم به ازاء لازم آن معنى. و بر هردو به مطابقت دلالت كند، مانند آفتاب كه بر قرص خورشيد و بر نور او دلالت كند» (درّة، ص 18).

نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد    جلد : 1  صفحه : 279
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست