نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 252
باكترى و قارچ و جز آنها.
تصوّرات
بديهى بسيار محدود است و مىتوان بسهولت آنها را برشمرد و فهرستى از آنها تهيّه
كرد. در صورتى كه تصوّرات مكتسب بىشمار و نامعدود است.
متخصّص در
هر علمى با يك سلسله مفاهيم مكتسب سروكار دارد كه بايد بنحو دقيق تعريف شود، تا تصوّرى
كاملا روشن و مطابق واقع از آنها در ذهن حاصل گردد.
بهمينجهت
معرّف و اقسام و شرايط آن از بحثهاى اساسى منطق است. بطورى كه بايد گفت مباحث اصلى
منطق دو مبحث است:
معرّف و
حجّت. معرّف براى معلوم ساختن تصوّرات مجهول، و حجّت براى معلوم ساختن تصديقهاى
مجهول.
تعريف در
جواب «ما هو؟» (آن چيست؟) مىآيد. و اين ماى استفهاميّه را كه از حقيقت و ماهيّت
يعنى از چيستى شىء سؤال مىكند، ماى حقيقيّه مىنامند. و وقتى كه با «ما هو»
درباره يك امر كلّى سؤال شود، بايد تعريف در جواب بيايد. مثلا چون بپرسند «آب
چيست؟»، «عسل چيست؟» «جيوه چيست؟» بايد تعريف اين ماهيّت در جواب بيايد. يعنى براى
پاسخ بايد آنها را در ذهن تحليل و تجزيه كنيم و اجزاى ذاتى آن را جدا سازيم و
بتفصيل ذكر كنيم. و مثلا در تعريف سركه بگوئيم:
«مايعى
است ترشمزه (يا اسيدى) و داراى بوى مخصوص (كه البته بايد بوسيله حسّ و مستقيما
ادراك شود) كه از تخمير انگور بدست مىآيد.
بنابراين
تعريف ماهيّت شىء را به تفصيل بيان مىكند.
اگر معرّف
تنها مشتمل بر ذاتيّات باشد، حدّ ناميده مىشود. و اگر مشتمل بر ذاتيّات و
عرضيّات، يا مشتمل بر عرضيّات تنها باشد رسم ناميده مىشود. و هريك يا تامّ است يا
ناقص. بدينشرح:
1- حدّ
تامّ- حدّ تامّ حدّى است كه تمام ذاتيّات را در بر داشته باشد. و آن از جنس قريب و
فصل قريب تشكيل مىيابد. جنس مقوّم ذاتى مشترك است و فصل مقوّم ذاتى خاصّ. مانند
تعريف انسان به «حيوان ناطق» كه «حيوان» جنس انسان است، و «ناطق» فصل انسان. و
تعريف جسم به «جوهر ممتدّ در جهات سهگانه»، و تعريف دايره به «شكلى كه همه نقاط
محيط آن از نقطه درونى موسوم به مركز به يك فاصله باشد». يا تعريف ذوزنقه به «شكل
چهارضلعى كه دو ضلع آن با هم موازى باشند».
براى
اينكه چيزى را به حدّ تامّ تعريف كنيم، بايد به تحليل آن در ذهن بپردازيم و
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 252