نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 203
جدل).
«قياس
جدلى از مقدمات مشهور فراهم مىآيد. و استقراء آن يا مستوفى به حسب ظاهر است يا
بحسب دعوى» (شفا، برهان، ص 8).
قياس
خطابى
(-
خطابه).
«اما
مشهورات به ظاهر و مقبولات و مظنونات، مقدمات قياس خطابى بوند» (دانشنامه، ص 132).
قياس خلف
قياسى كه
در آن مطلوب را از راه ابطال نقيض آن به اثبات رسانند. بهاينترتيب كه از نقيض
مطلوب و مقدمهاى محقّق قياسى فراهم مىآورند كه منجرّ به نتيجهاى باطل و ظاهر
الفساد شود، تا معلوم سازند كه علّت منجرّ شدن اين قياس به نتيجه غلط همان نقيض مطلوب
بوده. و چون ابطال نقيض مطلوب معلوم شد، درستى مطلوب معلوم مىشود. (- برهان خلف،
ص 47). (-/ قياس مستقيم).
قياس راست
(- قياس
مستقيم).
قياس
سوفسطائى
(- قياس
مغالطى) (- سفسطه).
«و اما
مقدمات و هميّات و مشبّهات مقدمات قياس سوفسطائى و مغالطى بوند» (دانشنامه، ص
131).
قياس شعرى
قياسى كه
مقدمات آن از مخيلات فراهم آمده باشد (- شعر).
«و اما
مخيّلات مقدمات قياس شعرىاند و آن را خاصه كتابى است» (دانشنامه، ص 133).
قياس ضمير
قياسى كه
كبراى آن محذوف باشد. مانند قياس ذيل:
جيوه فلز
است- پس هادى الكتريسيته است.
حذف كبرى
گاه به سبب شدت وضوح است، مانند «خط ا ب، و ا ج هردو شعاع دايرهاند، پس مساويند»
و گاه براى اينكه به كذب آن توجه نيابند مانند اين قياس كه «فلانى با دشمن سخن
مىگويد، پس خائن است».
نام کتاب : فرهنگ اصطلاحات منطقى نویسنده : خوانساری، محمد جلد : 1 صفحه : 203